داستان رسول خدا (ص) و حضرت عزرائیل

داستان رسول خدا (ص) و حضرت عزرائیل



روزی رسول خدا(ص) نشسته بود که حضرت عزرائیل به زیارت آن بزرگوار آمد.حضرت از او پرسید:ای عزرائیل!در این مدت که خداوند تو را مأمور کرده است که جان مردم را بگیری،تا به حال اتفاق افتاده که بر یکی از این ها ترحم کنی ودلت به حال او بسوزد؟



عرض کرد،بلی یا رسول الله!در دو مورد دلم سوخته است:یکی،روزی بود که در دریا از تلاطم امواجش،کشتی شکست و اهل آن غرق شدند،در این میان زنی حامله،بر روی تخته پاره ای در روی امواج دریا حیران و سرگردان شد و با حرکت موج دریا بالا و پایین میشد؛در چنین موقعی بود که فرزند او بدنیا آمد،وقتی که خواست او را شیر بدهد،قادر متعال فرمان داد)):جان مادر را بگیر و آن کودک را در میان امواج سهمگین دریا رها کن.))من در چنین وضعیتی دلم به حال آن کودک بینوا سوخت.



مرتبه دوم زمانی بود که((شدّاد عاد))،سال ها تلاش کرد و در این کره ی خاکی،بهشت روی زمین بنا نهاد.او در طول سال های متمادی،هر چه توانست از مروارید و سنگ ریزه ها،جواهر و مرجان و زمرد و طلا و نقره و یاقوت مرصّع،جمع آوری کرد و تمام امکانات خویش را در زیبایی آن صرف کرد،تا آنجا که به بهشت شدّاد یا باغ ارم معروف شد.



چنان چه خداوند در آیه 6 تا 8 سوره فجر به آن اشاره میکند



هنگامی که بنای آن شهر زیبا،به پایان رسید شدّاد با وزیران و امیران به سوی آن حرکت کردند همین که به مقابل در کاخ رسید پای راست از رکاب بیرون آورد و پای چپ در رکاب اسب بود، که فرمان الهی رسید:جان آن ملعون را بگیر!



چون او را قبض روح کردم دلم برای او سوخت که بیچاره عمری به امید آسایش و راحتی،در بنای آن کاخ عظیم و با شکوه تلاش کرد ولی چشمش به آن نیفتاد.



پیامبر اکرم(ص)و عزرائیل در این گفتگو بودند که جبرئیل نازل شد و اظهار داشت:یا محمد!خدایت سلام می رساند و می فرماید:



((به عزت و جلالم سوگند که شدّاد بن عاد همان کودک بود که در آن دریای بی کران در روی آب او را به لطف خویش پروراندم،و از خطرهای دریای مواج او را حفظ کردم و بدون مادر تربیت کردم و به فضل خود او را به پادشاهی رساندم؛ولی او این همه خوبی و احسان مرا نادیده گرفت و علم نخوت و طغیان را برافراشت و بالاخره من هم عزّت ظاهری او را به ذلت ابدی مبدّل ساختم...



همان طور که خداوند در آیه 178 سوره آل عمران می فرماید)):آنها کافر شدند و راه طغیان را پیش گرفتند،تصور نکنند اگر به آنان مهلت می دهیم به سودشان است.ما به آنان مهلت می دهیم فقط برای این که بر گناهان خود بیفزایند و برای آنها عذاب خوار کننده ای آماده شده است.))



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392
سخن مولا:آبرو





امیرالمومنیـــن علی علیه الســـلام:



آبـروی تو چون یخی جامد است که درخـواست آن را قطره قطره



آب می کند،پس بنگر که آن را نزد چه کسی فرو می ریزی؟





"نهــج البـــلاغه حکمت 346 "


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392
سخن مولا

حضرت امیرالمومنین علی(ع):





آگاه باشید این پوست نازك بدن طاقت آتش دوزخ را ندارد پس به خود رحم كنید





(نهج البلاغه خطبه 183)


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392
بهلول و قصری در بهشت



بهلول هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می آمد. در ساحل می نشست به آب نگاه می کرد.

پاکی و طراوت آب، غصه هایش را می شست. اگر بیکار بود همانجا می نشست و مثل بچه ها گِل بازی می کرد.

آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه می ساخت.

جلوی خانه باغچه ایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت.

ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد. زبیده خاتون (همسر خلیفه)

با یکی از خدمتکارانش به طرف او آمد. به کارش ادامه داد. همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت:

- بهلول، چه می سازی؟

بهلول با لحنی جدی گفت:

- بهشت می سازم.

همسر هارون که می دانست بهلول شوخی می کند، گفت:

- آن را می فروشی؟!

بهلول گفت:

- می فروشم.

- قیمت آن چند دینار است؟

- صد دینار.


زبیده خاتون گفت:


- من آن را می خرم.


بهلول صد دینار را گرفت و گفت:


- این بهشت مال تو، قباله آن را بعد می نویسم و به تو می دهم.

زبیده خاتون لبخندی زد و رفت.

بهلول، سکه ها را گرفت و به طرف شهر رفت. بین راه به هر فقیری رسید یک سکه به او داد. وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت.

زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد. در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت رنگ تزئین شده بود. گلهای باغ، عطر عجیبی داشتند. زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند. یکی از کنیزها، ورقی طلایی رنگ به زبیده خاتون داد و گفت:

- این قباله همان بهشتی است که از بهلول خریده ای.

وقتی زبیده از خواب بیدار شد از خوشحالی ماجرای بهشت خریدن و خوابی را که دیده بود برای هارون تعریف کرد.

صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به دنبال بهلول فرستاد. وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوش آمد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد. بعد صد دینار به بهلول داد و گفت:

- یکی از همان بهشت هایی را که به زبیده فروختی به من هم بفروش.

بهلول، سکه ها را به هارون پس داد و گفت:


- به تو نمی فروشم.


هارون گفت:


- اگر مبلغ بیشتری می خواهی، حاضرم بدهم.


بهلول گفت:


- اگر هزار دینار هم بدهی، نمی فروشم.


هارون ناراحت شد و پرسید:


- چرا؟


بهلول گفت:

- زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو می دانی و می خواهی بخری، من به تو نمی فروشم!



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , , ,
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392
اعجاز علمی قرآن
اعجاز علمی قرآن دانشمند آمریکایی را مسلمان کرد

اعجاز علمی قرآن دانشمند آمریکایی را مسلمان کرد

به گزارش مهرورزی : چندی پیش تیمی از دانشمندان آمریکایی دریافتند که برخی از گیاهان استوایی فرکانس هایی مافوق صوت از خود صادر می کنند که به وسیله دستگاه های پیشرفته علمی ثبت شده است.

دانشمندان حدود سه سال به تحقیق ومطالعه این وضعیت حیرت آور پرداختند و سرانجام دریافتند که این پالس های مافوق صوت به الکتریسته نوری تبدیل شده و بیش از صدمرتبه در ثانیه تکرار می شوند.

یک تیم آمریکایی این آزمایش را در برابر یک گروه علمی در انگلیس انجام دادند که در بین این گروه، یک دانشمند مسلمان هندی الاصل نیز قرار داشت. بعد از ۵ روز آزمایش، گروه انگلیسی از این مساله بسیار شگفت زده شدند ولی دانشمند مسلمان انگلیسی گفت: مامسلمانان این مساله را در ۱۴۰۰ سال پیش تفسیر کرده ایم. دانشمندان از این سخن وی بسیار حیرت زده شدند و اصرار کردند که آن را برایشان شرح دهد.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , معجزات قرآن کریم , ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
کتاب اخلاق

به آیت الله بهجت(ره) گفتند:

کتابی درزمینه اخلاق معرفی کنید

فرمودند: لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی

"خدا می بیند "



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , , ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : سه شنبه 12 آذر 1392
جواب خدا

مامان دیروز می گفت :

من اصلا خوشم نمیاد که یکی رو صدا کنم و جوابمو نده ، یا اینکه بعدا جواب بده،
خیلی ناراحت میشم. تو چی؟
من : خب حتما همینطوره. وقتی یکی رو صدا میکنی و اون جوابتو نده یا دیر جواب بده ناراحت میشی
مامان : پس چرا وقتی خدا ما رو صدا میکنه دیر جواب میدیم؟
چرا دو یا سه ساعت بعد از اذان نمازمون رو می خونیم؟
من : .........

" من که نماز می خونم جوابی نداشتم ، اونایی که نماز نمی خونن چی باید بگن ؟ "


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
شق القمر
مقدمه
در روایات
 
امی آمده که کفار مکه از پیامبر اسلام (ص) تقاضا کردند برای صدق دعوی خود ماه را به دو نیم بشکافد و به او قول دادند که اگر چنین نماید به دین اسلام و صدق گفتار او ا
 
یمان خواهند آورد... آن شب آسمان صاف و ماه به صورت کامل (بدر) بود، پیامبر (ص) از خداوند خواست تا آنچه را که کفار مکه از او خواسته اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند... خداوند دعای پیامبرش را اجابت کرد... و سپس ماه به دو نیم شکافته شد، نیمی در کوه صفا و نیم دیگر در کوه قیقعان در مقابل آن قرار گرفت.

 


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , معجزات قرآن کریم , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
دو قطره آب

دو قطره آب


دو قطره آب كه به هم نزدیك شوند ، تشكیل یك قطره بزرگتر میدهند.

اما دوتكه سنگ هیچگاه با هم یكی نمی شوند.

پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم ، فهم دیگران برایمان مشكل تر و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز كاهش می یابد.

آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ به مراتب سر سخت تر و در رسیدن به هدف خود لجوجتر و مصممتر است.

سنگ ، پشت اولین مانع جدی می ایستد.
اما آب راه خود را به سمت دریا می یابد.

در زندگی معنای واقعی سرسختی ، استواری و مصمم بودن را در دل نرمی و گذشت باید جستجو كرد.

گاهی لازم است كوتاه بیایی

گاهی نمیتوان بخشید و گذشت
اما می توان چشمان را بست و عبور کرد.

گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری
گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی.

ولی با آگاهی و شناخت ،

بخشیدن را خواهی آموخت.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
مناظره حضرت علی علیه السلام
یکی از مظلومیت های خطبه سلونی این است که متاسفانه جناب سید رضی که جمع آوری کننده خطب نهج البلاغه ست ، این خطبه را در نهج البلاغه نیاورد ! چون همانطور که می دانید ، نهج البلاغه سه بخش است : یک بخش خطبه ها (یعنی سخنرانی های مولا علی (ع)) ، یک بخش نامه ها (یعنی مکاتبات امیرالمومنین) ، یک بخش هم کلمات قصار (یعنی سخنان کوتاه امام علی) ،
چون خطبه "سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی" نه جزء سخنرانی ، نه جزء نامه و نه جزء کلمات قصار است ، لذا سید رضی اصلا این خطبه سلونی را در نهج البلاغه نیاورد . شارحان نهج البلاغه مثل ابن ابی الحدید ، مثل آیت الله جوادی آملی ، مثل استاد علی دوانی ، اینها بخشهایی از این خطبه سلونی را در کتاب‌هایشان آوردند .
 
این مجموعه ی سوال و جواب ها که معلوم می شود چندین منبر سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی بود ، حدود هفتاد و نه پرسش و پاسخ است که توسط یکی از محققین در یک جزوه ای گردآوری شده ، و ما حدود تعداد نوزده سوال و جوابها را در اختیار داریم که برگرفته از چند جلسه از سخنرانی ایشان است .
ان شاء الله مطالعه این سوال و جواب ها برای شما مفید باشد ، امید که اندکی بفهمیم چه مولایی داریم و چه اقیانوسی از علوم و معارف، در این خطبه سلونی نهفته هست و ما متاسفانه از آن بیگانه و بی خبریم .
یک نکته :
در میان این پرسش و پاسخ ها ، گاهی نیاز به توضیح بیشتر است تا بتوانیم جان و محتوای کلام مولا علی (ع) را در حد وسع مان ، فرا بگیریم. (ان شاء الله) لذا هر زمانی که این نیاز احساس شد ، با عبارت توضیح بیشتر : ... به این مهم می پردازیم . لطفا توجه بفرمایید که توضیح بیشتر : ... جزو خطبه نیست !
اول
اولین سوال کننده از گوشه‌ی مسجد کوفه برخاست و پرسید :
یا علی ، به من بگو از اینجا که من ایستاده ام تا عرش خدا چقدر فاصله است ؟
امیرالمومنین فرمود : اولا فاصله فرش تا عرش ، یک فاصله‌ی مکانی نیست که من به تو بگویم از اینجا تا عرش چقدر فاصله است ؟! اما اگر یک مومنی خالصانه بگوید لا اله الا الله و این کلمه توحید را بر زبان خود جاری سازد ، او فاصله فرش تا عرش را پیموده است ، فرش و عرش را به یکدیگر دوخته است .
و بعد در ادامه فرمود : اگر می خواهی عرش پروردگار رحمان را جستجو کنی ، بدان قلب یک انسان مومن عرش پروردگار رحمان است‌‌.
اولین سوال کننده جواب سوال خود را گرفت و نشست .
دوم
سائل دوم از گوشه‌ی دیگر مسجد برخاست ، پرسید :
یا علی ، به من بگو واجب کدام است ؟ واجب تر کدام است ؟
نزدیک کدام است ؟ نزدیک تر کدام است ؟
عجیب کدام است ؟ عجیب تر کدام است ؟
مشکل کدام است ؟ مشکل تر کدام است ؟
امیرالمومنین در پاسخ فرمود:
واجب ، ترک گناه است و واجب‌ تر از آن توبه‌ی از گناه است.
نزدیک ، قیامت است و نزدیک تر از آن مرگ است.
عجیب ، بی‌وفایی دنیاست و عجیب تر از آن دل بستن به این دنیای بی‌وفاست.
مشکل ، سرازیر قبر شدن است و مشکل تر از آن با دست خالی سرازیر قبر شدن است .
این سائل دوم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
سوم
سائل سوم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست. پرسید :
یا علی ، به من بگو من از کجا بفهمم خدا عبادت های مرا قبول کرد ؟
از کجا بفهمم خدا گناهان مرا آمرزیده است ؟
از کجا بفهمم خدا عبادت های مرا قبول نکرد و مردود اعلام شد ؟
از کجا بفهمم خدا گناهان مرا نیامرزید و در نامه ی عمل من ثبت شد ؟
 
امیرالمومنین فرمود:
اگر یک عبادتی انجام داده اید و بعد از آن عبادت ، خدا به شما توفیق داد عبادت دوم را انجام بدهید ، آن عبادت دوم دلیل بر آن است که خدا عبادت اول را از شما قبول کرد . چون عبادت اول تان را قبول کرد لذا به شما توفیق ورود به عبادت دوم را عنایت کرد.
اگر شما یک گناه و معصیتی مرتکب شدید ، منتهی بعد از آن گناه خدا به شما توفیق داد یک طاعت و عبادتی انجام داده اید ، این عبادت بعد از معصیت دلیل بر این است که خدا معصیت شما را آمرزیده است و مورد بخشش قرار داد لذا به شما توفیق داد که مرتکب طاعت و عبادتی‌‌ بشوید.
 
اگر اول یک طاعت و عبادتی انجام دادید ، بعد از آن عبادت مرتکب گناه و معصیتی شدید ، آن گناه ِ بعد از عبادت دلیل بر این است که خدا عبادت شما را قبول نکرد و مردود اعلام شد لذا مرتکب گناه شدید ، چون اگر عبادت ، عبادتِ مقبول بود می بایست شما را از گناه بازدارد . همین که بعد از عبادت معصیت کردید ، این معصیت دلیل بر این است که آن عبادت مقبول نبود.
اگر یک گناهی انجام دادید و بعد از آن مرتکب گناه دوم شدید ، آن گناه دوم دلیل بر آن است که خدا گناه اول تان را نیامرزید ، لذا مرتکب گناه دوم شدید. اگر مرتکب گناه سوم بشوید ، گناه سوم دلیل بر این است که خدا گناه دوم را بر شما نبخشید.
این سومین سائل هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
چهارم
سائل چهارم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست. پرسید :
یا علی ، بچه‌ای به دنیا آمد ، این بچه یک تن دارد با دو سر . آیا با داشتن این دو سر ، او یک نفر محسوب می شود و از پدر یک
سهم ارث می‌برد یا دو نفر به حساب می آید و از پدر دو سهم ارث می برد ؟
امیرالمومنین فرمود : این دو سر را بخوابانید ، وقتی هر دو سر به خواب رفتند آنگاه آهسته ، سر اول را از خواب بیدار کنید . اگر همزمان با بیدار شدن سر اول ، سر دوم هم از خواب برخاست ، معلوم می‌شود او یک نفر به حساب می‌آید و از پدر یک سهم ارث می‌برد . اما اگر با بیدار نمودن سر اول ، دیدید که سر دوم همچنان در خواب است ، معلوم می‌شود او دو نفر محسوب می‌شود و از
پدر دو سهم ارث می‌برد .
سائل چهارم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
پنجم
سائل پنجم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست. پرسید :
یا علی ، دو مادر بر سر دو بچه با هم به دعوا افتادند . این دو بچه یکی پسر است و دیگری دختر . مادر اولی می‌گوید پسر مال من است ، دختر مال تو . مادر دوم می‌گوید نخیر ، پسر مال من است ، دختر مال تو . چگونه به دعوای این دو مادر خاتمه بدهیم ؟
امیرالمومنین فرمود : دو ظرف بردارید ، از شیر این دو مادر بدوشید ، شیر دوشیده شده را وزن کنید ، آن شیری که وزنش سنگین تر
است ، پسر مال اوست و آن شیری که وزنش سبک تر است ، دختر مال اوست .
این پنجمین سائل هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
ششم
سائل ششم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست. پرسید :
یا علی ، خدا در کتاب زبور داوود پیامبر وحی فرستاد که من چهار چیز را در چهار جا مخفی نمودم . به من بگو آن چهار چیز کدامند ؟
امیرالمومنین فرمود:
1 . خدا اولیای خود را در میان شما بندگان پنهان نمود پس هیچ بنده ای از بندگان خدا را کوچک مشمارید و او را مورد تحقیر قرار مدهید شاید او ولی ای از اولیای خدا باشد و شما ندانید.
2 . خدا رضا و خشنودی خود را در طاعت و عبادت شما بندگان پنهان کرد پس هیچ عبادتی را کوچک مشمارید و از آن صرف نظر نکنید شاید رضای خدا در همان عبادت کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید.
توضیح بیشتر:
ما در اسلام یک سری عبادت های کوچک داریم که به ظاهر کوچک ا ند اما ثواب عظیمی در پشت آن خوابیده است ، مثلا دو رکعت نافله‌ی نماز عشاء که بعد از نماز عشاء ، بصورت نشسته خوانده می‌شود ، ثواب این دو رکعت به اندازه ثواب صد حج و صد عمره مقبوله در رکاب پیامبر است ، عبادت به ظاهر کوچک ولی ثوابی عظیم !! یا مثلا دو رکعت نافله ی نماز صبح ، یا وضو گرفتن قبل از خواب ، همه ی اینها ثوابی بس عظیم دارند .
3 . خدا خشم و غضب خود را در گناه و معصیت شما بندگان پنهان نمود ، پس هیچ معصیتی را کوچک مشمارید و آن را مرتکب نشوید شاید خشم خدا در همان معصیت کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید .
توضیح بیشتر :
همانطور که می‌دانید گناهان دو دسته اند . (گناهان صغیره ، گناهان کبیره) حال می دانید در اسلام چند گناه و چند واجب وجود دارد ؟ در اسلام 1553 تا واجب و 1448 تا گناه داریم . (توضیح بیشتر در کتاب اثبات الهداة علامه شیخ حر عاملی)
شایسته‌ست زین پس گناهان را ساده نپنداریم ، شاید فردایی نباشد .
4 . خدا اجابت خود را در دعاهای شما بندگان پنهان کرد پس هیچ دعایی را کوچک مشمارید و از آن صرف نظر نکنید شاید اجابت خدا در همان دعای کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید .
توضیح بیشتر:
چرا گاهی وقتها دعاهای ما مستجاب نمی‌شود ؟ قطعا خدا دعاهای ما را مستجاب می‌کند ولی گاهی همانی را که از خدا خواستیم ، خدا به ما می‌دهد اگر به مصلحت ما باشد . گاهی آن چیزی را که از خدا خواستیم ، خدا به ما نمی‌دهد چون به مصلحت ما نیست ولی در عوضش چیزی که ما از خدا نخواستیم و مصلحت ما در آن است ، خدا آن را به ما می‌دهد .
گاهی هم این دعاهای ما ذخیره قبر و آخرت ما می‌شود و در عالم برزخ و قیامت آنقدر پاداش به ما خواهد داد که آرزو می‌کنیم ای کاش هیچ دعای ما در دنیا مستجاب نمی‌شد و همه‌ی دعاها ذخیره قبر و عالم قیامت می شد .
مثل فرزندی که بیمار است و از پدر شیرینی و شکلات می خواهد !! پدر نمی‌دهد چون به مصلحت فرزند نیست ، آیا این به این معنی‌ست که پدر با فرزند دشمنی دارد ؟ خیر ، بلکه از شدت دوستی‌ست که خواسته اش را به او نمی‌دهد و پدر به فرزند دارویی می‌دهد که به مصلحت اوست گرچه فرزند این را از پدر نخواسته بود .
این ششمین سائل هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
هفتم
سائل هفتم از جا برخاست. پرسید :
یا علی ، به من بگو الان جبرئیل امین در کجاست ؟
امیرالمومنین یک نگاه به آسمان کرد و یک نگاه به سمت راست و نگاه به سمت چپ و نگاه به پشت سر.
فرمود : تمام آفرینش را نگریستم ، جبرئیل را ندیدم . جبرئیل باید خودت باشی . ناگهان جمعیت دیدند این سوال کننده از وسط جمعیت خارج شد . فهمیدند او خود جبرئیل امین بود .
جناب جرج جرداق مسیحی در کتاب " امام علی صوت العدالة الانسانیة " می گوید : ای شیعیان ، افتخار کنید به چنین پیشوایی . کدام رهبر را در تاریخ بشر سراغ دارید ، در هر زمینه ای از او پرسیده باشند ، بی درنگ پاسخ داده باشد ؟
... ای روزگار ، تو را چه شده است ؟ ای کاش تمام ثروت ها و سرمایه های خود را بسیج می کردی تا در هر قرنی ، یک علی تحویل جامعه ی بشریت می‌دادی . کمبود جامعه ی بشری ما ، وجود یک پیشوایی به نام علی بن ابی طالب است .
و در پایان می گوید : می دانید چرا علی را در محراب عبادت سر شکافتند ؟ علی را از شدت عدالتش کشتند !!!! و او تنها پیشوای عادل تاریخ بشر است که از شدت عدلش کشته شد نه از شدت ظلمش .
نهم
از مولا پرسیدند : چه کنیم تا مشکلات زندگی در نظر ما کوچک آید ؟
امیرالمومنین پنج نکته را در ارتباط با این سوال بیان فرمودند:
1 . هرگاه یک مصیبت و مشکلی در زندگی شما پدید آمد ، شما مشکل بزرگتر از آن را در ذهن خودتان مجسم کنید و به خود بگویید اگر به جای این مشکل وارده ، آن مشکل بزرگتر بر سر من فرود می آمد ، چه می‌شد؟ اگر مشکل بزرگتر را در ذهن مجسم کنید ، تحمل این مشکلی که بر سر شما وارد شد ، بر شما آسان خواهد شد .
توضیح بیشتر:
مثلا اگر خدایی نکرده در یک حادثه ای دست کسی شکست ، این شکسته شدن دست را اگر بخواهیم تحمل کنیم ، در ذهن مان تجسم کنیم که اگر در این حادثه علاوه بر دست من ، پا و سر و گردن و کمرم می شکست ، چه می‌شد؟ وقتی آن مصیبت بزرگ تر را در ذهن مجسم کردید ، این مصیبت وارده تحملش آسان خواهد شد .
2 . رنج یک مصیبت را بر گذر زمان پخش کنید ، تقسیم و توزیع کنید .
توضیح بیشتر:
پخش نمودن رنج یک مصیبت بر گذر زمان معنایش چیست ؟
به این معنی ست که غم و غصه های دیروز زندگی تان ، برای دیروز بود ، تمام شد و رفت! غم و غصه های فردا هم برای فرداست که هنوز نیامده ، و اصلا معلوم نیست شمافردایی داشته باشید یا نه ،
پس برای امروز شما ، غم و غصه های همین امروز کافی ست .
3 . باور کنید که رنج و غم و مشکل زندگی پایان پذیر است . هیچ غم و غصه ای برای همیشه در زندگی شما باقی نمی‌ماند . هرمشکلی یک مدت زمانی دارد . تا یک مدتی در زندگی شما می ماند ، ماموریت خود را به انجام می رساند ، به اهداف خودش دست پیدا می‌کند و بعد زندگی شما را ترک خواهد گفت . مشکلات پایان پذیر است .
 
4 . آنچه بود و رفت ، مثل آن که نبود .
توضیح بیشتر:
خیلی وقتها غصه های ما بابت چیزهایی ست که به دست آوردیم ، بعد از دست ما رفت و می‌نشینیم و غصه می‌خوریم . مولا
می‌فرمایند این هم غصه خوردن ندارد ، چون آنچه بود و رفت ، مثل اینکه از اول آن را نداشتید ، خلاص !!
5 . آنچه به دست نیامد ، مثل آن که بود و رفت .
توضیح بیشتر:
خیلی وقت ها غم و غصه های ما بابت چیزهایی ست که سعی کردیم آن را به دست بیاوریم ، ولی به دست نیامد . می نشینیم و غصه اش را می خوریم . این هم غصه خوردن ندارد چون آنچه به دست نیامد ، مثل آن که بود و رفت .
سوال کننده نهم هم ، جواب سوال خود را گرفت و نشست .
دهم
سائل دهم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه بلند شد و پرسید :
یا علی ، غذای روح انسان کدام است ؟
امیرالمومنین فرمود : سه چیز است ؛
1 . ذکری که از زبان تان عبور نماید و به قلب شما راه پیدا کند.
2 . توبه ای که نصوح باشد یعنی انسان دیگر به آن گناه بازگشت ننماید.
3 . موعظه ای که بر جان بنشیند و قلب آدم را زیر و رو کند .
سائل دهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
یازدهم
سائل یازدهم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه بلند شد. پرسید :
یا علی ، به من بگو خداوند چند قوه در وجود انسان قرار داد ؟ قوای وجودی انسان کدامند ؟
امیرالمومنین فرمود : چهار قوه ؛
1 . قوه‌ی عاقله ، که بزرگترین سرمایه ای ست که خدا در اختیار بشر قرار داد.
2 . قوه‌ی حافظه ، که سبب می‌شود آنچه را فرا می‌گیرید ، در ذهن و دلتان حفظ شود . اگر خدا این قوه‌ی حافظه را به شما نمی‌داد
شما اسم تان را فراموش می‌کردید ، آدرس خانه تان از یادتان می رفت و راه را گم می‌کردید .
3 . قوه‌ی عاطفه ، خدا این سرمایه را به ما داده که به کمک این سرمایه آنچه را برای خود می خواهیم ، برای دیگران هم بخواهیم و
آنچه را برای خود نمی پسندیم ، برای دیگران هم نپسندیم و به دیگران مهر بورزیم.
4 . قوه‌ی وجدان ، امکان ندارد انسان فرمان وجدان را زیر پا بگذارد مگر اینکه گرفتار تلخی عذاب وجدان خواهد شد .
این سوال کننده یازدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
دوازدهم
سائل دوازدهم پرسید:
کدام جاندار بود که از شکم جاندار دیگر بیرون آمد در حالی که بین آنها نسبت و نسبی نبود ؟
امیرالمومنین فرمود : حضرت یونس پیامبر که از شکم ماهی بیرون آمد ، در حالی که هیچ نسبتی بین او و ماهی وجود نداشت .
توضیح بیشتر :
حضرت یونس پیامبر وقتی از قوم خودش گریخت ، آمد کنار دریا و سوار کشتی شد . دیدند یونس پیامبر مشغول ذکر و تسبیح خداست . این کشتی با نهنگی مواجه شد ، بین آدمهای داخل کشتی قرعه انداختند ، قرعه به نام یونس پیامبر افتاد .
یونس را از کشتی به دریا انداختند ، باز هم دیدند او مشغول ذکر و تسبیح خداست . وقتی در دهان نهنگ قرار گرفت ، باز هم مشغول ذکر و تسبیح خدا بود . از دهان نهنگ در شکم نهنگ فرو رفت ، باز هم مشغول ذکر و تسبیح خدا بود . وقتی خدا اراده کرد و او را از تاریکستان شکم نهنگ به ساحل نجات بیافکند ، باز هم دیدند او در حال ذکر و تسبیح خداست.
یعنی در همه حال ، به یک حال بود.
حالات گوناگون زندگی تغییرش نداده بود . چه در داخل کشتی ، چه در دل دریا ، چه در دهان نهنگ ، چه در شکم نهنگ ، چه در ساحل نجات ...
سوال کننده دوازدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
سیزدهم
سائل سیزدهم برخاست و پرسید :
یا علی ، من سه سوال از محضر شما دارم ؛
1 . کدام کوه بود که یک بار از جای خود کوچ نمود ؟
2 . کدام درخت بود که صد سال راه سایه‌ی آن طول دارد ؟
3 . کدام درخت است که بدون آبیاری روییده شد ؟
امیرالمومنین فرمود:
1 . اما آن کوهی که یک بار از جای خود کوچ نمود ، کوه طور است که قرآن کریم می فرماید:
وَإِذ نَتَقْنَا الْجَبَلَ ... (سوره مبارکه اعراف ، آیه شریفه 171)
2 . اما آن درختی که صد سال راه سایه او طول دارد ، درخت طوبی در بهشت است که در تمام قصرهای بهشت شاخه ای از آن آویزان است ، همانطوری که قرص آفتاب در تمامی خانه ها ، شعاع او می تابد.
3 . اما آن درختی که بدون آبیاری روییده شد ، درختی بود که برای یونس پیامبر رویانده شد که قرآن کریم می فرماید:
وَأَنبَتْنَا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِّن یَقْطِینٍ (سوره مبارکه صافات، آیه شریفه 146)
سوال کننده سیزدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
چهاردهم
سائل چهاردهم برخاست و از امیرالمومنین پرسید:
یا علی ، ما در زندگی چگونه به جنگ با سختی ها برویم ؟
امیرالمومنین فرمود:
به مشکلات زندگی تان زمان بدهید تا با گذشت زمان ، مشکل برطرف شود.
شرایط بدتر را در نظر بگیرید تا تحمل آن شرایط موجود بر شما آسان شود.
دیگران را شاد کنید ، غم را از دل دیگران بربایید تا خداوند نیز غم را از دل شما برباید و مشکل شما را حل کند.
محرم رازی داشته باشید و مشکلات تان را با او در میان بگذارید تا تسکین پیدا کنید.
به نقطه های مثبت و زیبای زندگی خود بیاندیشید .
این سوال کننده هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
پانزدهم
سائل پانزدهم برخاست و پرسید:
یا علی ، آن پدیده چه بود که زنده اش ، می آشامید و مرده اش هم می خورد ؟
امیرالمومنین فرمود : عصای موسی ؛
موقعی که شاخه ای بر روی درخت بود ، می آشامید و موقعی که عصا شد ، سحر ساحران را بلعید و خورد .
این سوال کننده هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
شانزدهم
سائل بعدی از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست و پرسید:
یا علی ، اول درختی که روی زمین روییده ، کدام درخت بود ؟
اول چشمه ای که روی زمین جاری شد ، کدام چشمه بود ؟
اول سنگی که بر روی زمین قرار گرفت ، کدام سنگ بود ؟
امیرالمومنین فرمود:
اول درخت ، خرما بود که حضرت آدم آن را با خود از بهشت به زمین آورد و آن را کاشت و تمام خرماهای عالم از آن اول درخت عالم پدید آمد.
اما اول چشمه ای که بر روی زمین جاری شد ، آب حیات بود که هرکس آن را بیاشامد ، زنده خواهد ماند ، چنانکه خضر پیامبر آن را نوشید و زنده باقی ماند.
و اول سنگی که بر روی زمین قرار گرفت ، سنگ حجرالاسود بود که حضرت آدم آن را از بهشت به دنیا آورد و بر آن زاویه‌ی خانه‌ی کعبه نصب کرد ، ابتدا از برف سفیدتر بود ، بعد در اثر حسرت دست زدن کفار و مشرکین به آن ، سیاه شد . (لذا به آن می گویند حجرالاسود ، سنگ سیاه)
سوال کننده شانزدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
هفدهم
سائل هفدهم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست و پرسید :
یا علی ، زهد را در یک جمله برای من تعریف کن .
امیرالمومنین فرمود : خدا در یک جمله‌ی قرآن زهد را به زیبایی تعریف فرمود :
لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ (سوره مبارکه حدید ، آیه شریفه 23)
زاهد کسی ست که آنچه از خوشی های زندگی نصیب او می شود ، خود را نبازد و آنچه از ناخوشی ها نصیب او می شود ، به ناله و زاری نیفتد .
این سوال کننده هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
هجدهم
سائل بعدی برخاست و پرسید:
یا علی ، کدام عبادت است که هم انجام دادن آن عقوبت دارد و هم ترک آن ؟
امیرالمومنین فرمود : نماز خواندن انسان مست ، انجام این نماز عقوبت دارد چون در حالت مستی نماز گزاشت ، ترک آن هم عقوبت دارد چون نماز را ترک نموده است .
سوال کننده هجدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
نوزدهم
سائل نوزدهم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست و پرسید :
یا علی ، تفاوت انسان با سایر موجودات در چیست ؟
امیرالمومنین فرمود : انسان تنها موجودی‌ست که در زمین زندگی می‌کند ولی موجودی آسمانی‌ست . ( ماهیتی آسمانی دارد )
توضیح بیشتر :
انسان درخت واژگونه‌ایست که ریشه در آسمان دارد ... وَفِی السَّمَاء رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ
اکنون که سخن به اینجا رسید ، یقین دارم که تو اهل دلی و اگر نبودی ، در میان صفحات اوّل ، نوشتارم را رها می‌کردی . امید که اگر جرقه ای در نهادت زده شد ، با آن آتشی برافروزی ، که همه‌ی عمر تو را جزء گرم روانِ کوی دوست قرار دهد .
سخن شمع به پروانه دلی باید گفت
کاین حدیثی ست که با سوختگان در گیرد
منبع:سایت بیداری اندیشه
 یا علی (ع)
 
__._,_._






--

:علامه طباطبايی (ره)فرمودند
وقتی مشکلات به شما هجوم آورد ، سیل راه بیندازید که همشو ببره
با تعجب مي پرسند چطوری؟
می فرمایند با صلوات بر محمد و آل محمد
 
التماس دعا
یا علي مدد
ایام عزت مستدام

 



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
صحبت خدا با بنده اش

صحبت خدا با بنده اش:سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرده ام و نه با تو دشمنی کرده ام. (ضحی 1-2)
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس 30)
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیا 87)
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان توهم زده شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 24)
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند، و قلبت آمد توی گلویت و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی ( احزاب 10)
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربان ترینم در بازگشتن. (توبه 118)
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی (انعام 63-64)
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده ای. (اسرا 83)
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3)
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59)
پس کجا می روی؟ (تکویر 26)
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50)
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟(انفطار 6)
مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود (روم 48)
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام 60)
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم (قریش 3)
برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگه با هم باشیم (فجر 28-29)
تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)
و آنگاه که دوست داری کسی به یادت باشد به یاد من باش که همواره به یادت هستم (بقره 152)


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
جملات الهام بخش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

.

.

.

.

 

قطره از دریا جدا شد و به دریا پیوست

رود گفت : چه سقوطی کرد

ابر گفت : قطره ای دریا شد ، چه صعودی کرد . . .

.

.

.

.

گر به دولت برسی مست نگردی مردی

گر به ذالت برسی پست نگردی مردی

اهل عالم همه بازیچه دست هوسند

گر بازیچه این دست نگردی مردی . . .

.

.

.

.

به شنیدن عادت کن ، خواهی دید که از سخن ابلهان نیز سود خواهی یافت . . .

(افلاطون)

.

.

.

.

از میان دو واژه ی انسان و انسانیت

اولی در میان کوچه ها

و دومی در لابلای کتابها سرگردان است . . .

(ویکتور هوگو)

.

.

.

.

آنقدر زمین خورده ام که بدانم

برای برخاستن

نه دستی از برون

بلکه همتی از درون لازم است . . .

.

.

.

.

زن زیباترین مخلوق خداوند است

و زیبایش زمانی به کمال میرسد ، که حس مادر بودن را تجربه میکند . . .

.

.

.

.

هنگامی که درگیر یک رسوایی می شوی

در می یابی

دوستان واقعی ات چه کسانی هستند . . .

(الیزابت تایلور)

.

.

.

.

دو چیز انسانیت را در وجود انسانها از بین میبرد :

1- فریاد ، وقتی باید سکوت کرد

2- سکوت ، وقتی باید فریاد زد

.

.

.

.

درسهای زندگی ، آنقدر تکرار میشوند تا آموخته شوند . . .

.

.

.

.

 

صادق بودن شاید منتهی به دوستی های فراوان نشود

اما همیشه نتیجه اش یافتن دوستان حقیقی خواهد بود . . .

.

.

.

.

عشق واقعی زمانی آغاز میشود

که هیچ چشم داشتی در مقابل وجود نداشته باشد . . .

.

.

.

.

نیمی از اشتباهاتمان ناشی از این است که

وقتی باید فکر کنیم ، احساس میکنیم

و وقتی که باید احساس کنیم ، فکر میکنیم . . .

.

.

.

.

در زندگی اشتباهات بسیاری کرده ام و دردهای زیادی کشیده ام

اما آن اشتباهات “عاقل‌ترم” کردند و آن دردها “قوی‌تر” . . .

.

.

.

.

پیری به نظرم چیزی نیست جز بی آیندگی

و اگر انسان دچار پیری زودرس می شود،برای این است که فردایی نمی بیند . . .

(محمود دولت آبادی)

.

.

.

.

نه هر چشم بسته ای خواب است و نه هر چشم بازی بینا . . .

.

.

.

.

همیشه که باشی ، خسته می شوند

مردمانی که اگر نباشی ، می گویند : بی معرفتی . . .

.

.

.

.

ذهن جایگاهی است که می تواند

از بهشت ، جهنم و از جهنم ، بهشت بسازد . . .

(جان میلتون)

.

.

.

.

اخلاق بد مانند یک لاستیک پنچر است

تا عوضش نکنید، راه بجایی نخواهید برد . . .

.

.

.

.

اگر هیچکس توی دنیا از شما بدش نمیاد ، حتما یه جای کارِتون میلنگه !

(دیالوگی از سریالِ دکتر هاوس)

.

.

.

.

بعضیا “برای” رسیدن به جایی

و بعضیا “بعد” از رسیدن به جایی

همه چیزو زیر پا میذارند . . .

.

.

.

.

نه هر متاهلی عاشق است و نه هر مجردی تنها . . .

.

.

.

.

کسانی که در تاریکترین شبهایتان شما را تنها نمی گذارند

همان افرادی هستند که سزاوار همنشینی در روشن ترین روزهایتان اند . . .

.

.

.

.

دشمنی که صادقانه کینه ورزی کند

همیشه بهتر است از دوستی که ریاکارانه ابراز محبت می کند . . .

.

.

.

.

همیشه راهی برای به ثمر رسیدن آرزوها وجود دارد

هیچگاه قدرت دعا ، ایمان و عشق را دست کم نگیرید . . .

.

.

.

.

واقعیت این است که هر کسی آزرده ات خواهد کرد .

فقط باید کسانی را پیدا کنی که ارزشِ تحمل رنج را داشته باشند . . .

(باب مارلی)

.

.

.

.

پیدا کردن ملیون ها دوست راحته

اما پیدا کردن دوستی که در ملیون ها راه مشکل با تو بمونه معجزست . . .

.

.

.

.

بزرگ ترین موفقیت زندگی ام این بوده که با چشم های خودم ببینم

که چه طور فراموشم می کنند . . .

(گابریل گارسیا مارکز)

.

.

.

.

همه اخطار ها زنگ ندارند

گاهی هم “سکوت” آخرین اخطار است . . .

.

.

.

.

زندگی میتواند فوق العاده باشد ، اگر دیگران ما را به حال خودمان بگذراند . . .

(چارلی چاپلین)

.

.

.

.

گیریم تا آخر عُمر تنها بمانی و شریکی برای زندگیت پیدا نکنی

تحمل این موضوع، بسیار آسان‌تر از آنست که شب و روز با کسی

سر و کار داشته باشی، که حتی یکی از هزاران حرف تو را نمی‌فهمد . . .

(جورج اُورول)

.

.

.

.

بیرون کردن آدمهای منفی از زندگی ام به این معنا نیست که از آنها متنفرم

بلکه برای خودم احترام قائلم . . .

(آلدوس هاکسلی)

.

.

.

.

کوچک کردن دیگران

کمکی به بزرگ شدن

خودتان نخواهد کرد . . .

راد اس ام اس

.

.

.

.

قدرت ، جاذبه مرد و جاذبه ، قدرت زن است . . .

(گابریل گارسیا مارکز)

.

.

.

.

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت

باقی همه بی حاصل و بی خبری بود . . .

(حافظ)

.

.

.

.

گاهی انسان می بایست بین چیزی که به آن عادت کرده

و چیزی که بسیار دلش میخواهد داشته باشد ، یکی را برگزیند . . .

(پائولو کوئلیو)

.

.

.

.

از زندگانیم گله دارد جوانی ام

شرمنده ی جوانی از این زندگانی ام . . .

(شهریار)

.

.

.

.

تو همانی که می اندیشی

هرگاه به این اندیشیدی که تو یک عقابی به دنبال رویا هایت برو

و به یاوه های مرغ و خروس های اطرافت فکر نکن . . .

.

.

.

.

از همه اندوهگین تر شخصی است که از همه بیشتر می خندد . . .

(ژان پل سارتر)

.

.

.

.

ز نـامــردان عـلاج درد خـود جستن، بدان مـاند

که خار از پا برون آرد کسی، با نیش عقرب ها . . .

(صائب تبریزی)

.

.

.

.

زمان هیچ‌گاه دردی را درمان نکرده

این ما هستیم که به مرور، به درد‌ها عادت می‌کنیم . . .

.

.

.

.

نه دنیا را بــد ساخته اند

و نه انسان را بــد آفریده اند

تمام مشکل این است

که بــد را خوب رنگ کرده اند . . .

.

.

.

.

کـــاش مــردان ، همیشه مـــرد باشند

و زنـــان ، همیشـــــه زن

آنگــاه هر روز نـه روز “زن” ، نـه روز “مرد”

بلکــه روز “انســـان” است . . .

.

.

.

عارفانه , ,

|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
علامه جعفری



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
بن بست

اگر به بن‌بست رسیدید این ذکر را بخوانید

♥•٠·
علامه لاهیجانی انصاری روزی از آیت الله قاضی(ره) پرسیدند که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و یا در امور اخروی و بن بست کارها به چه ذکری مشغول شویم تا گشایش یابد؟ در جواب فرمودند: « پس از 5 بار صلوات و قرائت آیة الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:

« اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء : بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهی قرار می دهی تا گشایش یابد. »


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
خورشید

بنده ای نیست که به اوقات نماز و طلوع و غروب خورشید اهمیت بدهد مگر اینکه من برای راحتی هنگام مرگش، برطرف شدن غم و اندوه و نجات از اتش دوزخ ضامن شوم.

حضرت علی (ع) به نقل پیامبر اکرم (صلوات ا... علیه)



منیع: کتاب حیات عارفانه فرزانگان، ج2، ص17 به نقل از بحار، ج 83، ص 9


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
کدوم درسته؟

ان شا الله



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
15 بلا برای سبک شمردن نماز
بلاهی سبک شمردن نماز
15 بلا برای سبک شمردن نماز


♥•٠·
:حضرت زهرا(س) می فرماید : از پدرم رسول خدا(ص) درباره مردان و زنانی که در نمازشان سستی و سهل انگاری مکنند، پرسیدم.آن حضرت فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز سستی و سهل انگاری داشته باشد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می گرداند:
1 خداوند برکت را از عمرش می گیرد.

2 خداوند برکت را از رزق و روزی اش می گیرد.

3 خداوند سیمای صالحین را از چهره اش محو می کند.

4 هر کاری که بکند بدون پاداش خواهد ماند.

5 دعایش مستجاب نخواهد شد.

6 برایش بهره ای از دعای صالحین نخواهد بود.

7 ذلیل خواهد مرد.

8 گرسنه جان خواهد داد.

9 تشنه کام خواهد مرد به طوری که اگر با همه نهرهای دنیا آبش دهند, تشنگی اش برطرف نخواهد شد.

10 خداوند، فرشته ای را برمی گزیند تا او را در قبرش نا آرام سازد.

11 قبرش را تنگ گرداند.

12 قبرش تاریک باشد.

13 خداوند فرشته ای را بر می گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد. در حالی که خلایق به او بنگرند.

14 به سختی مورد محاسبه قرار گیرد.

15 و خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابی دردناک باشد.


پی نوشت :
(مسند فاطمه الزهراء، ص 235)


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
سجده

سجده



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
سخن بهجت

آیت الله بهجت(ره) گفتند:
چه کار کنیم تا آدم بشویم ؟
فرمودند: نگویید چکار کنیم!
بلکه بگویید چه کار نکنیم تا آدم بشویم ...



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
بنای زندگی
شخصی از امام صادق(ع) پرسید: زندگی ات را بر چه نهادی؟
فرمود بر چهار چیز :

ایشان اصول و زیر بنای زندگی شریفشان را بر پایه این چهار اصول مهم و اساسی قرار داده اند كه عبارت است از:

1. دانستم دیگری كارم را انجام نمی دهد پس خود تلاش كردم. خداوند می فرماید: ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری (سوره نجم آیه 39 و 40) برای انسان نیست جز آنچه برایش سعی و تلاش و كوشش دارد و این كوشش او فردای قیامت لحاظ خواهد شد.

2. دانستم خدا بر كارهایم آگاه است پس از او حیا كردم. وقتی انسان به این حقیقت رسید و قلبش تسلیم عقلش شد كه عالم محضر خداست و خدا هر آینه به احوال او آگاه است همانطور كه قرآن می فرماید: الم یعلم بان الله یری (سوره علق آیه14 ).

این باور هم برای او امیدبخش است از این جهت كه در تنهایی ها و نگرانی ها وجود خدا را در كنارش احساس كرده و آرامش می یابد. و از طرفی برای او ایجاد ترس كرده و همانگونه كه حضرت اشاره می كنند حالت شرم و حیا در او به وجود خواهد آمد و این عاملی بازدارنده از معاصی خواهد بود.

3. دانستم روزیم را دیگری نمی خورد پس اطمینان یافتم. ( اكثر نگرانی ها و اضطرابهای امروزی به خاطر حرص زدن بر رزق و روزی است كه خدا وند تضمین كرده به انسان برساند پس جایی برای نگرانی و اضطراب نخواهد بود بلكه به عكس اطمینان و آرامش خواهد آمد.

4. دانستم آخر سرنوشتم مرگ است پس خود را آماده كردم( امام سجاد در دعای شب 27 ماه مبارك رمضان عرضه می دارد:اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ1]
خدایا دورى از خانه فریب،و بازگشت به خانه جاویدان،و آمادگى براى مرگ پیش از رسیدن آن را روزى‏ام گردان. كسی كه بداند دیر یا زود خواهد مرد و رهسپار آخرت خواهد شد خود را برای سفر مرگ مهیا خواهد ساخت.


«بحارالانوارج75ص228»


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 9 آذر 1392
معجزه قرآن کریم در دانمارک + تصویر

معجزه قرآن کریم در دانمارک + تصویر
در شمالی‌ترین شهر کشور اروپایی دانمارک می‌توان یک نشانه قرآنی را دید. در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می‌توان در سجیه دید، جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم می‌پیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی‌شوند و بنابرین این پدیده زیبا به وجود می‌آید و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , معجزات قرآن کریم , ,
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : دو شنبه 4 آذر 1392
اعجاز عددی در قران

اعجاز عددی در قرآن
تساوی عددی و هماهنگی رقمی و تناسب در موضوعات قرآن، موضوعی است که قدرت بشری از دریافت دقیق آن ناتوان بوده  و از توضیح کامل وبیان آن در می ماند. به عنوان نمونه تعدادی از تناسبهای عددی آیات قرآن را بیان می نمائیم. اجر واژه(اجر: مزد): ۱۰۸ بار در قرآن آمده و به همین اندازه واژه (فعل: کار) آمده است. جزاء کلمه(جزاء: پاداش- کیفر) ۱۱۷ بار در قرآن به کار رفته و (مغفرت)۳۳۴ بار. پس آمرزش دو برابر کیفر به کار رفته است! ابلیس در قرآن لفظ ابلیس ۱۱ بار آمده و عیناً به همین تعداد، یعنی ۱۱ بار، فرمان به استعاذه (پناه بردن به خدا) تکرار شده است. آیات واژه ( آیات: نشانه ها) ۳۸۲ بار در قران آمده وبا توجه به اینکه واژه ( الناس:مردم) ۲۴۱ بار و (الملائکة: فرشتگان)۸۶ بار و (عالمین: جهانیان) ۷۳ بار در قرآن بکار رفته، کلمه(آیات) به اندازه مجموع واژه های (ناس- ملائکه و عالمین) به کار رفته است. ایمان (ایمان) و مشتقات آن ۸۱۱ بار در قرآن به کار رفته و لفظ (علم) و مشتقات آن ۷۸۲ بار و مترادف (علم) یعنی(معرفت) با مشتقاتش ۲۹ مرتبه در قرآن آمده است. در نتیجه (علم ) و(معرفت) و مشتقات آن دو، مجموعاً ۸۱۱ بار تکرار شده اند که مساوی با لفظ (ایمان) به کار رفته اند. بِرّ لفظ برّ( نیکی) و تمام مشتقاتش ۲۰ بار در قرآن آمده که با واژه (ثواب) و مشتقاتش برابر است. جحیم کلمه جحیم( دوزخ) ۲۶ بار در قرآن تکرار شده که برابر با لفظ عقاب (کیفر) می باشد. حرث واژه حرث( کشت)۱۴ بار در قرآن آمده، و به همین اندازه واژه زراعت ( کشاورزی) به کار رفته است. دنیا و آخرت کلمه (دنیا) در قرآن ۱۱۵ بار به کار رفته و واژه (آخرت) نیز عیناً ۱۵ بار در قرآن آمده است. رسل واژه (رسل) ۳۶۸ بار تکرار شده و واژه نبی ۷۵ بار ، بشیر۱۸ بار و نذیر ۵۷ بار که مجموع ارقام مذکور ۵۱۸ مرتبه است. جای شگفتی است که این عدد با تعداد مواردی که اسامی پیامبران آمده برابراست. یعنی اسامی پیامبرن الهی ( آدم- نوح – موسی و…) نیز ۵۱۸ بار در قرآن به کار رفته است. صیام واژه (صیام: روزه) و (صبر: شکیبایی) و (درجات: بیمناکی) و (شفقت: مهربانی) هر کدام ۱۴ بار در قرآن آمده است. عقل کلمه (عقل) و مشتقاتش ۸۳ بار در قرآن آمده و با موارد به کار رفته واژه (نور) در قرآن برابر است . محبت واژه (محبت ) و مشتقاتش ۸۳ بار در قرآن آمده که به همین تعداد واژه ( طاعت : فرمانبرداری ) در آیات وجود دارد . لسان کلمه ( لسان: زبان) ۲۵ بار در قرآن آمده است که با تعداد ( موعظه: پند و اندرز) برابر است. مطالب فوق برگرفته از کتاب (اعجازعددی قرآن) متعلق به عبدالرزاق نوفل می باشد.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , , ,
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : دو شنبه 4 آذر 1392
داستانی زیبا از سید حسن نصرالله(حفظه الله)

داستانی زیبا از سید حسن نصرالله(حفظه الله) 

از سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان نقل شده است كه یكی از بزرگان فلسطین اشغالی به مكتب اهل بیت(ع) گرویده و شیعه شد، از او سؤال كردم علت شیعه شدن شما چه بوده است؟ آیا كتاب های شیعه را مطالعه كرده بودید یا با علمای شیعه در ارتباط بودید؟ 
جواب داد:علت شیعه شدن من فقط خواندن قرآن و تدبیر در آیات آن بود. وقتی به این آیه رسیدم((لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ)) به طور مسلم بدترین دشمنان اهل ایمان را یهودیان خواهی یافت.(سوره مائده آیه 82)
اندكی فكر كردم كه اهل ایمان واقعی چه كسانی هستند كه یهودیان با آنان به شدت دشمنی می كنند؟ اگر منظور سران كشور های به ظاهر اسلامی باشند كه اسرائیل با آنها دشمنی ندارد بلكه همواره با یكدیگر بر سر میز مذاكره در حال نوشیدن شراب هستند!
 پس از لحظه ای متوجه شدم تنها كشوری كه اسرائیل با آنان سرسختانه دشمنی می كند ایران و شیعیان می باشند. بنابراین منظور از اهل ایمان در آیه فوق كسی جز پیروان مكتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نیستند.
بلافاصله شیعه شدم و مكتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را اختیار كردم تا من هم از اهل ایمان به حساب آیم.
(منبع: نشریه امام شناسی، شماره چهادرهم، ص 1)


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : دو شنبه 27 آبان 1392
ماجرای جالب مسلمان شدن باستان شناس فرانسوی

ماجرای جالب مسلمان شدن باستان شناس فرانسوی
ماجرای مسلمان شدن موریس بوكای
هنگامیکه فرانسوا میتران در سال 1981میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایش‌ها و تحقیقات به فرانسه منتقل شود.هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند.پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستان‌شناس به همراه بهترین جراحان و کالبدشکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , معجزات قرآن کریم , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : دو شنبه 27 آبان 1392
به فروشگاه ماهم بیاین nokala.ir

قلببه وبلاگ من و داداشیم خوش اومدید.قلب

به فروشگاه ما هم سر بزنید

لباس و وسایل فانتزی و ....

 www.nokala.ir

 



:: موضوعات مرتبط: , عارفانه , داستانک , مطالب زیبا , , کودکانه , شعر های کودکانه , ,
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 15 آبان 1398

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد