اذیت مومن
رسول خدا (صل الله علیه و اله) میفرماید:
"هر کس مؤمنی را به ناحق اذیت کند، مثل این است که ده هزار مرتبه مکه معظمه
و بیت المعمور را خراب کرده و هزار فرشته مقرب را کشته باشد".
 
 


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
خلاصی از گناه



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
داستان شیطان و مرد نماز گزار
داستان شیطان و مرد نماز گزار
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.
لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،
خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و
در همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش
را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.
مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))،
از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.
مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد
ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست
در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.
مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.
مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.
شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.))
وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید،
خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.
به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر
باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.
بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.
داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید
چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر
دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.
این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید


:: موضوعات مرتبط: داستانک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
وقت ازدواج
ازدواج
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانایی را پرسیدند: چه وقت برای ازدواج پایدار مناسب است؟
دانا گفت: زمانی که شخص توانا شود!

پرسیدند: توانا از لحاظ مالی؟
جواب داد: نه!

گفتند: توانا از لحاظ جسمی؟
گفت: نه!

پرسیدند: توانا از لحاظ فکری؟ ...
جواب داد: نه!

پرسیدند: پس چی!
دانا گفت: زمانی یک شخص می تواند ازدواج پایدار نماید که اگر تا دیروز نانی را به تنهایی می خورد امروز بتواند آن را با دیگری نصف نماید بدون آنکه اندکی از این مسئله ناراحت گردد

کوت



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
کم کردن گناهان والدین

امام صادق علیه ‏السلامــ :

مَن قَرَأَ القُرآنَ فِی المُصحَفِ ، مُتِّعَ بِبَصَرِهِ ، وخُفِّفَ عَن والِدَیهِ وإن كانا كافِرَینِ

هر كس قـرآن را از رو بـخواند ، از بـهره بینـایى برخوردار مـی شـود و از

گناه پدر و مادرش كاسته مى‏ شـود ، هر چـنـد كافـر باشند ..

منـبـع : الكافی ، جلد 2 ، صفحه 613 ، ثواب الأعمال ، صفحه 128


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
داستانک: بز و چوپان
حکایت
چوپان بیچاره خودش را كشت كه آن بز چالاك از آن جوی آب بپرد نشد كه نشد. او می‌دانست پریدن این بز از جوی آب همان و پریدن یك گله گوسفند و بز به دنبال آن همان.
عرض جوی آب قدری نبود كه حیوانی چون او نتواند از آن بگذرد... نه چوبی
كه برتن و بدنش می‌زد سودی بخشید و نه فریادهای چوپان بخت برگشته.
پیرمرد دنیا دیده‌ای از آن جا می‌گذشت وقتی ماجرا را دید پیش آمد و گفت:
من چاره كار را می‌دانم. آنگاه چوب دستی خود را در جوی آب فرو برد و آب
زلال جوی را گل آلود كرد.
بز به محض آنكه آب جوی را دید از سر آن پرید و در پی او تمام گله پرید.
چوپان مات و مبهوت ماند. این چه كاری بود و چه تأثیری داشت؟
پیرمرد كه آثار بهت و حیرت را در چهره چوپان جوان می‌دید گفت:
تعجبی ندارد تا خودش را در جوی آب می‌دید، حاضر نبود پا روی خویش بگذارد. آب را كه گل كردم دیگر خودش را ندید و از جوی پرید.

و فهمیدم این كه حیوانی بیش نیست پا بر سر خویش نمی‌گذارد و خودرا نمی‌شكند, چه رسد به انسان كه بتی ساخته است از خویش و گاهی آن را می‌پرستد و......

چه سخت است خود شکستن
و از خودگذشتن و پریدن
تا رسیدن به معبود ومعشوق.


:: موضوعات مرتبط: داستانک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392
خوشرفتاری با زنان

..با آنها(زنانتان) به شایستگی رفتار کنید

و اگر از آنان خوشتان نیامد ،

پس چه بسا چیزی را خوش نمیدارید

و خدا در آن مصلحت فراوان قرار میدهد

سوره نساء آیه 19

ادامه


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392
خسران بزرگ

نماز



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392
چرا شیعه نماز اول وقت نمی خواند.
نماز
 
می گویند چرا شیعه نماز اول وقت نمی خواند.
♥•٠·
برادران عزیز، اول اذان همه کارها را تعطیل کنید.
اگر بازاری هستید، و نمی خواهید مغازه را ببندید،
داخل مغازه نماز بخوانید.
یکی از بازاری ها،
یک روز خودش در مغازه نماز می خواند
و شاگردش را به جماعت می فرستاد
و یک روز برعکس .
اگر نمازت را اول وقت بخوانی
خدا همه کارهایت را سر و سامان می دهد
و در ضمن خواندن، حضور قلب را هم رعایت کن.
باید حضور قلب را از خدا بخواهی.
آیت الله سید عبد الهادی شیرازی قبل از تکبیره الاحرام،
عرضه می داشتند:
السلام علیک یا ابا عبد الله،
این هم در حضور قلب موثر است
. مطلب دیگر اینکه فکر کن آخرین نمازی است که می خوانی
، آن وقت شروع به نماز کن و این خیلی تاثیر دارد.

گویند شخصی که اهل روستا بود سه کار داشت:
یکی اینکه گندمش را به آسیاب داده بود برای آرد کردن،
و باید زود می گرفت،
دوم اینکه الاغش گم شده بود و باید دنبال آن می رفت
و سوم اینکه نوبت آب دادن زمینش بود و باید باغش را آب می داد،
و در همان حال دید وقت اذان است.
گفت حالا نماز را بخوانیم، خدا بزرگ است و توکل بر خدا کرد.
نماز را که خواند شخصی آمد و گفت:
فلانی گندم شما را آسیابان،
اشتباهاَ زودتر آرد کرده و من برایت آورده ام.
چون مشغول تعقیبات نماز شد،
شخصی سرش را داخل مسجد کرد و گفت:
باباجان چرا نیامدی باغت را آب بدهی، ما باغت را آب دادیم.
نماز دوم را که خواند خواست برود شخصی دیگر آمد و گفت:
این الاغ را دیدم که دارد می رود ، فهمیدم مال شما است، گرفتم و آوردم.

اگر سر ظهر پدرت تو را صدا بزند و تو همان موقع بگویی بله،
می گوید: بیا پدر جان کارت دارم.
ولی اگر بعد از ظهر بروی بگوئی:
پدر جان ظهر مرا صدا زدید، چکار داشتید؟
پدر می گوید: الان جواب می دهی. من ظهر تو را صدا زدم.
نماز هم چنین است
یعنی خداوند اول ظهر صدا می زند قد قامت الصلوة
ولی تو بعد بروی و بگوئی الله اکبر .....


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا سلام الله

کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا س


 فرستادن غذا از طرف خداوند براى حضرت زهرا (س)حضرت فاطمه علیه السلام در پیشگاه خدا آن چنان معزز بود که بارها مورد عنایت خاص و مخصوص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مى‏شد که اینک به برخى از آنها اشاره مى ‏کنیم:پیامبر عالى قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانى وى را از پاى درآورده بود، او براى پاره نانى به اتاقهاى هریک از زنانش مراجعه کرد، ولى آنان نیز طعامى نداشتند. سرانجام به خانه ‏ى دخترش فاطمه علیه السلام سرکشید، تا در آن خانه‏ ى امید به مقصود رسد، ولى فاطمه علیه السلام و بچه‏ هایش گرسنه بودند و تکه‏ نانى در آنجا نیز به دست نیامد.

 فرستادن غذا از طرف خداوند براى حضرت زهرا (س)
حضرت فاطمه عليه السلام در پيشگاه خدا آن چنان معزز بود كه بارها مورد عنايت خاص و مخصوص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مى‏شد كه اينك به برخى از آنها اشاره مى ‏كنيم:
پيامبر عالى قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانى وى را از پاى درآورده بود، او براى پاره نانى به اتاقهاى هريك از زنانش مراجعه كرد، ولى آنان نيز طعامى نداشتند. سرانجام به خانه ‏ى دخترش فاطمه عليه السلام سركشيد، تا در آن خانه‏ ى اميد به مقصود رسد، ولى فاطمه عليه السلام و بچه‏ هايش گرسنه بودند و تكه‏ نانى در آنجا نيز به دست نيامد.

هنوز چند دقيقه بيش نبود كه رسول گرامى اسلام منزل دخترش را ترك كرده بود كه مختصر طعامى از سوى يكى از همسايه‏ ها به آن بانو رسيد. فاطمه عليه السلام با خود گفت: سوگند به خدا، خود و فرزندانم گرسنه مى‏ مانم، ولى اين تكه نان و گوشت را به پدرم مى ‏خورانم، و لذا يكى از حسنين را به دنبال پدر فرستاد و او را دوباره به خانه ‏اش دعوت كرد.

فاطمه اهدايى همسايه را كه دو تكه نان و مختصر گوشتى بود، در يك ظرف سرپوشيده قرار داده بود، چون پدرش دوباره به خانه او برگشت، سراغ طعام رفت و آن را در برابر ديدگان رسول خدا گذاشت، ولى ظرف پر از گوشت و نان بود، و فاطمه عليه السلام خود نيز از اين مائده‏ ى آسمانى تعجب مى‏ كرد و خيره خيره به آن تماشا مى‏ نمود. رسول خدا خطاب به دخترش گفت: اى دختر گرامى! اين طعام چگونه و از كجا رسيد؟ فاطمه عليه السلام جواب داد:
 هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشا بغير حساب. فقال: الحمدللَّه الذى جعلك شبيهه بسيدة نسا بنى‏اسرائيل فانها كانت اذا رزقها اللَّه شيئا فسئلت عنه قالت: «هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشاء بغير حساب.» (1)
آن از بركات و الطاف الهى است، خداوند به هركسى بخواهد بدون محدوديت عطا مى ‏كند.

رسول خدا چون سخن دخترش را شنيد فرمود: سپاس خدايى را كه تو را همانند مريم سرور زنان بنى‏ اسرائيل قرار داده، زيرا او نيز هرگاه مورد عنايت الهى قرار مى ‏گرفت و خداوند برايش مائده مى‏ فرستاد، كه جواب سؤال مى ‏گفت: اين طعام از جانب خدا است، او به هركسى بخواهد روزى بى‏ حساب مى ‏دهد.

آنگاه رسول خدا على عليه ‏السلام را نيز به حضورش فراخواند و همگى از آن غذا خوردند و سير شدند و زنان و اهل ‏بيت پيامبر نيز دعوت شدند و خوردند، ولى غذا و مائده آسمانى به همان صورت باقى بود. حتى فاطمه عليه السلام براى همسايگان نيز از طعام آسمانى كه از الطاف خفيه الهى سرچشمه گرفته بود ارسال داشت.... (2)

موائد آسمانى براى فاطمه عليه السلام در يكى دوبار محدود نمى‏ گردد، او بارها از خداوند خويش درخواست طعام كرد و پروردگار عالم نيز بى ‏درنگ طعام بهشتى براى آن حضرت ارسال داشت از آن جمله: روزى اميرالمؤمنين على عليه‏السلام به شدت گرسنه بود و از فاطمه عليه السلام طعام خواست، ولى در خانه چيزى نبود. فاطمه عليه السلام گفت: يا على! در خانه طعامى نيست، من و بچه‏ هايت دو روز است كه گرسنه ‏ايم و مختصر طعامى هم كه بود، آن را به تو خورانديم و خود در گرسنگى صبر كرديم.

على عليه‏ السلام از شنيدن اين سخن فوق‏ العاده ناراحت گشته و اشك در چشمانش حلقه زد و براى تهيه طعام زن و فرزندانش به بازار رفت و يك دينار قرض گرفت تا مشكل گرسنگى خانواده اش را برطرف سازد، ولى نشد. چرا؟! چون يكى از دوستانش گرفتار بود و گرسنگى و گريه زن و بچه‏ ها او را در بيرون از خانه آواره كرده بود، او دنبال نان و پول بود، ولى چاره‏ اش بدون چاره....

على از درد او آگاه شد و مانند هميشه ايثار كرد و ديگران را بر خود و خانواده ‏اش مقدم داشت و بدين وسيله يكى از دوستانش را كه مقداد نام داشت خوشحال و خوش‏دل ساخت.
على عليه ‏السلام دست خالى شد و نتوانست به خانه رود، رو به سوى مسجد كرد و مشغول عبادت شد از آن سو پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله مأمور گشت شب را در خانه ‏ى على بسر برد و لذا بعد از نماز مغرب و عشا دست على را گرفت و فرمود: على جان! امشب مرا به مهمانى خود مى‏ پذيرى؟ مولاى متقيان سكوت كرد، چرا كه زمينه پذيرايى نداشت و فاطمه عليه السلام و حسنين گرسنه مانده بودند و پول تهيه نان و گوشت فراهم نبود، ولى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله دوباره اظهار داشت: چرا جواب نمى‏ دهى؟ يا بگو: بلى، تا با تو آيم و يا بگو: نه، تا راه ديگر پيش گيرم. على عليه‏السلام عرض كرد: يا رسول‏اللَّه! بفرماييد.

رسول خدا دست على را گرفت، دست در دست او به خانه‏ ى فاطمه عليه السلام آمد و با هم به خانه وارد شده و با زهرا ديدار كردند، فاطمه عليه السلام در حال نماز و نيايش بود و خدا را مى‏ خواند، او صداى پدر را شنيد و به سوى او آمد و خوش ‏آمد بیان داشت و گفت و سفره را باز كرده و غذاى مطبوع آورد، تا گرسنگان را سير كند و چاره نيافته‏ ها را چاره‏ ساز باشد.
على عليه‏السلام به فاطمه عليه السلام خيره خيره نگاه مى‏ كرد و با زبان بى ‏زبانى سؤال مى‏ نمود: يا فاطمه! اين طعام از كجا؟
 پيش از آنكه فاطمه عليهاالسلام جواب گويد رسول خدا دست بر دوش على گذاشت و جواب داد: يا على! هذا جزا دينارك من عنداللَّه.
اين غذا پاداش آن دينارى است كه به مقداد دادى.

خداوند به شما جريان زكريا و مريم را تكرار كرد. (3) و از طعام‏هاى بهشتى مرحمت نمود... (4)

 

 اقرار به رسالت پدر در شكم مادر
وقتى كه كفار از پيامبر اسلام (ص) انشقاق قمر را خواستند، زمانى بود كه خديجه (س) به فاطمه (س) حامله بود و خديجه از اين سؤال كفار ناراحت شده و گفت: زهى تأسف براى كسانى كه محمد را تكذيب مى‏ كنند! در حالى كه او فرستاده‏ ى پروردگار من است.
پس فاطمه (س) از شكم مادرش صدا كرد: اى مادر! نترس و محزون نباش، زيرا خدا با پدر من مى‏ باشد.پس وقتى كه مدت حمل خديجه (س) تمام شد و موقع وضع حمل رسيد، خديجه فاطمه (س) را به دنيا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت.(5)

چرخيدن آسياى دستى به خودى خود در خانه حضرت زهرا (س)
جناب ابوذر مى‏ گويد: رسول خدا (ص) مرا به دنبال على (ع) فرستاد. به خانه‏ اش رفتم و او را خواندم، ولى پاسخ مرا نداد. و آسياب دستى را ديدم كه بدون اينكه كسى باشد به خودى خود، مى‏ گردد. دوباره او را خواندم، بيرون آمد و با هم نزد رسول خدا (ص) رفتيم و پيامبر متوجه على (ع) شد و چيزى به او بیان داشت و گفت كه من نفهميدم.
گفتم: شگفتا! از دستاسى كه بدون گرداننده مى ‏گردد.
آنگاه پيامبر (ص) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعضا و جوارحش را پر از ايمان و يقين كرده و چون خداوند ضعف او را دانست، پس در روزگار سختى به او كمك كرد و كفايتش نمود. مگر نمى‏ دانى كه خداوند، فرشتگانى را قرار داده تا خاندان محمد را يارى دهند؟! (6)

حرام بودن آتش بر فاطمه زهرا (س)
روزى عايشه بر فاطمه (س) وارد شد، در حالى كه آن حضرت براى حسن و حسين (ع) با آرد و شير و روغن در ديگى غذاى حريره درست مى ‏كرد. ديگ بر روى اجاق و آتش مى ‏جوشيد و بالا مى ‏آمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم مى ‏زد.عايشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بيرون آمده، نزد پدرش ابوبكر رفت و گفت: اى پدر! من از فاطمه چيز شگفت‏ آورى ديدم، و آن اينكه دست به درون ديگى كه بر روى آتش مى‏ جوشيد برده، آن را به هم مى‏ زد.
گفت: دختركم! اين را پنهان كن كه كار مهمى است.

اين خبر و اخبار كه به گوش پيامبر اكرم (ص) رسيد، بر بالاى منبر رفت و حمد و سپس الهى را به جاى آورد، سپس فرمود:
همانا مردم ديدن ديگ و آتش را بزرگ و عظیم شمرده و تعجب مى‏ كنند. سوگند به آن كسى كه مرا به پيامبرى برگزيد، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پيوند فاطمه حرام كرده است، فرزندان و شيعيان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه و مقامى هستند كه آتش و خورشيد و ماه از آنها فرمانبردارى كرده در پيش رويش جنيان شمشير زده، پيامبران به پيمان و عهد خود درباره‏ى او وفا مى‏ كنند، زمين گنجينه‏ هاى خودش را تسليم او نموده، آسمان بركاتش را بر او نازل مى‏ كند.

واى، واى، واى به حال كسى كه در فضيلت و برترى فاطمه شك و ترديد به خود راه دهد، و لعنت و نفرين خدا بر كسى كه شوهر او، على بن ابیطالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضى نباشد. همانا فاطمه، خود داراى جايگاهى است و شيعيانش نيز بهترين جايگاه‏ها را خواهند داشت. همانا فاطمه پيش از من دعا مى ‏كند و شفاعت مى‏ نمايد و شفاعتش على ‏رغم ميل كسانى كه با او مخالفت مى‏ كنند، پذيرفته مى‏ شود.(7)

تعدادي ديگر از كرامات و معجزات حضرت زهرا (س)
1 ـ نورانى شدن چادر مبارك حضرت زهرا سلام ‏اللَّه‏ عليه
2 ـ آمدن لباس‏ها و زيورهاى بهشتى براى حضرت زهرا سلام اللَّه‏ عليه
 3 ـ لباس بهشتى حضرت زهرا سلام‏ اللَّه‏ عليه در مجلس عروسى
 4 ـ نزديك شدن مردم به هلاكت به واسطه‏ ى نفرين حضرت زهرا سلام ‏اللَّه‏ عليه
 5 ـ مستجاب شدن نفرين حضرت زهرا سلام‏ اللَّه‏ عليه در مورد عمر
 6 ـ ملاقات حوريان بهشتى با حضرت زهرا سلام ‏اللَّه‏ عليه
 7 ـ نازل شدن جبرئيل بر حضرت زهرا سلام‏ اللَّه‏ عليه پس از رحلت پيامبر (ص)
8 ـ در آغوش كشيدن حسنين عليه السلام توسط حضرت زهرا بعد از شهادت
9 ـ خاكسپارى حضرت زهرا و صحبتهاى زمين با اميرالمؤمنين عليه ‏السلام

 

----------------------------------

 پي نوشت ها

1  ـ آل‏ عمران/ 37.
2 ـ فرائدالسمطين، ج 2، ص 51 و 52، ش 382- تجليات ولايت، ج 2، ص 319- فضائل خمسه، ج 3 ص 178- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 339- جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 136.
3 ـ اشاره است به آيه‏ى 37 سوره‏ى آل‏عمران كه زكريا موائد آسمانى را در محراب مريم ديد.
4 ـ محجة البيضاء، ج 4، ص 213- بحار، ج 43، ص 59، و ج 41، ص 30 با اختصار.
5 ـ روض الفائق، ص 214.
 6 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 29.
7 ـ فاطمه زهرا (س) شادمانى دل پيامبر، ص 152.

 

برداشت از سایت : نانازی .کام



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 12 بهمن 1392
فواید خواب نیمروز کودک
خواب بعد از ظهر برای کودکان واجب است؟ خواب نیمروزی، استراحتی کوتاه اما پرفایده برای کودک شماست. برخی مادر ان موافق خواب نیمروزی نیستند و می گویند اگر فرزندشان در طول روز نخوابد شب ها سریع تر و راحت تر به خواب می رود اما این ادعا چندان درست نیست. اجازه بدهید اگر کودک تان مایل است، در طول روز چند دقیقه ای را استراحت کند. البته کاملا طبیعی است که با بالارفتن سن میزان ساعت هایی که کودک در طول روز می خوابد کاهش می یابد اما بهتر است اجازه ندهید این عادت خوب کاملا به دست فراموشی سپرده شود. ۱٫ خواب نیمروزی و بهبود ریتم بیولوژیک در کودکان اکثر کودکان زیر ۵ سال برای سلامت جسمی، بهبود خلق وخو و افزایش یادگیری به خواب نیمروز نیاز دارند. چه در کودکان چه در افراد بزرگسال وقتی به ساعت های عصرگاهی نزدیک می شویم قابلیت یادگیری کاهش می یابد. به همین دلیل است که معمولا بعد از صرف غذا از نظر روانی افراد دوست دارند کمی استراحت کنند و بخوابند. این نیاز از ریتمی بیولوژیک تبعیت می کند و از نظر ژنتیک برنامه ریزی شده است. امروزه جز در برخی کشور ها این عادت خوب در بزرگسالان به دست فراموشی سپرده شده است. با این حال در برخی کشور ها مانند ژاپن هنوز هم در اداره ها وقتی را به ناهار و استراحت نیمروزی اختصاص می دهند. ۲٫ خواب نیمروز پیش آمادگی خواب شبانه وقتی کودکی خواب نیمروز نداشته باشد، حالات تهاجمی، عصبی و ستیزه جویانه دارد و این خلق تا انتهای شب و زمانی که می خواهد بخوابد ادامه می یابد و در طول خواب شبانه نیز آرام نیست. خواب نیمروز به شرط آن که طولانی نشود مکمل خواب شبانه بوده و باعث آرامش کودک می شود. کودکی که در طول روز استراحت می کند، استرس هایش کاهش می یابد و هنگامی که به رختخواب می رود در انتهای شب از نظر جسمی و روانی خسته نیست. البته تمام فواید خواب نیمروز برای خواب شبانه بهتر، به این شرط است که خواب نیمروز قبل از ساعت ۳۰/۵ خاتمه یابد. در غیر این صورت کودک در طول شب دچار مشکلات خواب خواهد شد. بنابراین سعی کنید کمی بعد از صرف ناهار کودک را بخوابانید و یک ساعت تا یک ساعت و نیم بعد او را بیدار کنید. معمولا کودک بعد از این ساعت شروع به حرکت و سر و صدا کردن می کنند که نشانه ورود او به مرحله بعدی خواب است. اجازه ندهید کودک وارد مرحله خواب عمیق شود. او را بیدار کنید تا شب به راحتی بخوابد. ۳٫ خواب نیمروزی و استراحت مغز و جسم کودکان در طول روز مشغول بازی هستند و کمتر دراز می کشند. به همین دلیل فشار زیادی به ستون مهره آن ها می آید و جریان گردش خون شان تند است. برخی عضلات شان نیز دچار گرفتگی می شود. خوابیدن و درازکشیدن باعث رفع تمام این مشکلات می شود. در ضمن با بستن پلک ها مغز فرصت طبقه بندی اطلاعات را پیدا می کند. ۴٫ کاهش مقاومت در برابر خوابیدن خواب نیمروز شامل خواب سبکی است که معمولا در طول آن کودک کابوس نمی بیند. از سوی دیگر به دلیل نور روز کودک راحت تر محیط اطراف را می بیند و ترسی به دلش راه پیدا نمی کند. همین موضوع باعث تمایل بیشتر کودک به خوابیدن می شود. کودکانی که در طول روز نمی خوابند به دلیل کابوس های شبانه و تاریکی از خوابیدن هراس دارند و در برابر آن مقاومت می کنند. ۵٫ کاهش کابوس شبانه کودکی که در طول روز نمی خوابد دچار کمبود خواب کوتاه و عمیق می شود. بنابراین در طول خواب شبانه این دوره از خواب، طولانی تر خواهد شد. وقتی بعد از این دوره کودک وارد دوره خواب عمیق و بلند می شود دچار کابوس شده و مرتب جیغ می زند اما چون وارد فاز خواب عمیق تر شده است نمی تواند متوجه والدینی شود که می خواهند از او حمایت کنند.

:: موضوعات مرتبط: کودکانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 9 بهمن 1392
کودک بد اخلاق

با کودک بداخلاق خود چگونه رفتار کنیم ؟

 

 

با کودک بداخلاق خود چگونه رفتار کنیم ؟

 

 

کودکان اخمو و بداخلاق براي هيچ کس سرگرم کننده و مطلوب نيستند و بيشتر اطرافيان از نگهداري و مراقبت از آنها طفره مي روند. بدخلقي و اخمويي کودکان مي تواند ناشي از بيماري، گرسنگي، خستگي، ترس، حسادت، تحريک شدن توسط اطرافيان و ... باشد. اين کودکان به دلايل مختلف سر و صدا و قشقرق راه مي اندازند و يا سعي مي کنند شما را عصباني و تحريک کنند.

 

همچنين ممکن است از شما نافرماني کنند و يا به شدت به شما بچسبند و با جار و جنجال از شما بخواهند هميشه در آغوش شما باشند. بدون شک تربيت کودکان کار دشواري است. براي مثال کودکي را مجسم کنيد که وسط يک فروشگاه شلوغ شروع به بدرفتاري مي کند و جسورانه به والدينش پاسخ مي دهد.

 

در چنين مواقعي حتي والديني که خيلي در مورد تربيت فرزندشان به خود اطمينان دارند نيز مأيوس و دلسرد مي شوند و به دنبال روش و کلمات مناسبي مي گردند تا کودک خود را آرام کنند. لذا در اين مقاله قصد داريم طي چند مرحله نحوه رفتار مناسب والدين با اين گونه کودکان را گوشزد کنيم تا از اين طريق، بدخلقي اين گونه کودکان تقليل يابد و کودک و والدين احساس بهتري داشته باشند.


اجازه
ندهيد بداخلاقي کودکتان بر مهارتهاي فرزند پروري شما غلبه يابد و شما هم بداخلاق شويد.

 

بهترين راه براي مقابله با كج خلقي در كودكان، متوقف كردن كودك در اولين مرحله ممكن است. در اينجا به چند روش اشاره مي شود:



علت تغيير رفتار کودکتان را پيدا کنيد.


سعي كنيد بفهميد چه اتفاقي روي داده كه موجب عصبانيت فرزندتان شده است. بدخلقي و عصبانيت، بي دليل ايجاد نمي گردد. سعي كنيد بفهميد كه بر كودكتان چه گذشته است. مثلا اگر او دچار نااميدي بزرگي شده، سعي كنيد براي او آرامش ايجاد كنيد.

 



آرامش و خونسردي خود را حفظ کنيد


اجازه ندهيد بداخلاقي کودکتان بر مهارتهاي فرزند پروري شما غلبه يابد و شما هم بداخلاق شويد. به هنگام بروز بدخلقي در کودکتان سعي کنيد با کشيدن نفس هاي عميق آرامش خود را حفظ کنيد و هر آنچه باعث عصبانيت، نفرت و خشونت شما مي گردد را به فراموشي بسپاريد.

 


مراقب باشيد که به فرزندتان بيش از حد بي توجهي نکنيد.


مطمئن شويد كه كودكتان به خاطر عدم توجه شما دچار عصبانيت نشده است. براي يک كودک، توجه منفي مثل پاسخ والدين به يک كج خلقي، بهتر از توجه نكردن است. اين عادت را در فرزندتان ايجاد كنيد كه در مقابل رفتارهاي مثبتش به او توجه نشان دهيد.

 

 

از روش توجه برگرداني استفاده کنيد.


حواس كودک خود را پرت كنيد. موقعي كه كودكتان عصباني است، حواس او را با پيشنهاد يک چيز جديد پرت كنيد يا محيط او را عوض كنيد. او را بيرون ببريد يا به يک اتاق ديگر منتقل كنيد.

 

 

برخورد جدي داشته باشيد


اگر كودک در حال تكرار رفتاري است كه احتمال صدمه به خود را دارد و شما قبلا از او خواسته ايد كه اين كار را نكند، با جديت با او برخورد كنيد تا بفهمد در مورد مسائل مربوط به سلامتي او كاملا جدي و انعطاف ناپذير هستيد.

 

 

با کودکتان به يک مکان خوب و مناسب برويد


اين مکان خوب مي تواند دورتر از جايي که با ديگران دعوا کرده است، جايي که ترسيده است و يا جايي که سبب تحريک بيش از حد او مي گردد، باشد.

 



فرصت ابراز احساسات به کودکتان بدهيد


در صورتي که فکر مي کنيد اين کار موثر است مي توانيد به کودک خود فرصت و مجال ابراز احساسات بدهيد. البته بايد به دو نکته توجه داشت:


اول آنکه اين فرصت و مجال به هيچ وجه براي تنبيه نباشد بلکه براي آرام شدن و عکس العمل نشان دادن است


و دوم اينکه اين فرصت نهايتا يک دقيقه باشد.


براي يک كودک، توجه منفي مثل پاسخ والدين به يک كج خلقي، بهتر از توجه نكردن است

 



با کودکتان هم صحبت شويد


با کودکتان صحبت کنيد و سعي کنيد علت بدخلقي اش را بفهميد. دانستن اينکه چه چيزي باعث بدخلقي او شده است در واقع کليد اين معما است که چگونه به او کمک کنيد که هم احساس بهتري پيدا کند و هم رفتاري بهتر داشته باشد. به علاوه اگر کودکتان دليل ناراحتي خود را بتواند به شما بازگو کند احتمالا بيشتر از اين بداخلاقي نخواهد کرد. اين موضوع به ويژه در خصوص کودکاني صادق است که از بداخلاقي به عنوان نوعي روش ارتباطي با والدين خود استفاده مي کنند تا آنها را متوجه آنچه اشتباه است بنمايند.

 

 


در مواجه با عامل بداخلاقي کودک خود مراحل و روند مناسب را طي کنيد


به عنوان مثال کودکتان را به رختخواب ببريد، يا محل جشن و مهماني را ترک کنيد، به کودکتان در رفع درگيري و نزاع با ديگران کمک کنيد و او را از عشق و علاقه خود نسبت به او مطلع کنيد تا به اين طريق کودکتان به تدريج به آرامش و احساس خوشايندي برسد.

 

 

رفع خستگي کنيد


به محض آنکه کودک بداخلاقتان به شرايط طبيعي بازگشت و به احساس خوشايندي رسيد سعي کنيد کم حوصلگي، عصبانيت و بدخلقي احتمالي خود را نيز تخليه کنيد. براي اين کار مي توانيد سراغ سرگرمي ها يا فعاليتهاي مورد علاقه تان برويد تا شما نيز به آرامش برسيد.


در غير اين صورت در مواجه با موارد ناچيز بدخلقي کودکتان، زود از کوره در خواهيد رفت و همانطور که در ابتداي اين مقاله گفته شد شرايط رفتاري کودکتان بدتر خواهد شد.



:: موضوعات مرتبط: کودکانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : سه شنبه 8 بهمن 1392
10 اشتباه رایج والدین نسبت به کودک

اشتباه رایج پدر و مادرها

یک شنبه 9 بهمن 1390 ، ساعت 12:21 - کد: 38376
کودکان شما، عروسک و وسایل برقی نیستند که با یک دفترچه راهنما پا به منزلتان بگذارند. نخندید! تصور کنید وقتی می خواهید یک وسیله برای منزل تهیه کنید یا یک گوشی تلفن همراه بخرید، چقدر دفترچه راهنمای استفاده از آن را زیر و رو می کنید که مبادا وسیله یا گوشی تان را با نا آگاهی و از روی اشتباه خراب نکنید.

کودکان شما، عروسک و وسایل برقی نیستند که با یک دفترچه راهنما پا به منزلتان بگذارند. نخندید! تصور کنید وقتی می خواهید یک وسیله برای منزل تهیه کنید یا یک گوشی تلفن همراه بخرید، چقدر دفترچه راهنمای استفاده از آن را زیر و رو می کنید که مبادا وسیله یا گوشی تان را با نا آگاهی و از روی اشتباه خراب نکنید. حالا فکر کنید که کودکی قرار است پا به دنیای شما بگذارد و شما هنوز نمی دانید که در مراحل مختلف سنی چگونه باید با او برخورد کنید. خیلی از ما والدین نمی دانیم که اگر با کودک خود رفتار نادرستی داشته باشیم او را خراب می کنیم! حتی به این فکر نمی کنیم اگر زیاد کنترلش کنیم یا اگر به حال خودش رهایش کنیم، چگونه بار می آید. بیشتر ما فکر می کنیم که بچه ها تا زمانی که مدرسه نرفته اند، تربیت و بزرگ کردنشان راحت است. اما نمی دانیم که خیلی از (به خیال خودمان) محبت های ما هم در حق کودک ممکن است اشتباه و به ضررش باشد. اگر شما هم کودکی دارید احتمال دارد که شما هم در رفتار با او دچار اشتباهاتی بشوید. در این مقاله می خواهیم با اشتباهات شایع والدین درباره کودکان نوپا آشنا شویم وراه حل جایگزین آن را هم بخوانیم.

۱) اشتباه اول: رفتار متناقض دارید .

کودکان نوپا وقتی بدانند که چه رفتار یا نتیجه ای در انتظار آنهاست، بهترین کار را می کنند. مثلا اگر بدانند چه زمانی باید به دستشویی بروند و ساعت مخصوص خواب داشته باشند، بهتر با آن کنار می آیند. حتی لازم است آنها بدانند که اگر کار بدی انجام دهند چه عواقبی در انتظار آنهاست. اگر یک روز بالا رفتن از میز باعث شود، مامان و بابا بخندند و او را به هم نشان بدهند و روز دیگر او را دعوا کنند و اخم کنند کودک بیچاره نمی داند بالاخره کاری که انجام داده خوب است یا بد و دفعه بعدی که این کار را تکرار کند چه رفتاری با او خواهد شد. اما هر چه کارها و اتفاقات هماهنگ و قابل پیش بینی باشند، کودک نوپای شما هم انعطاف پذیر و سازگارتر خواهد بود و کمتر شما را خسته خواهد کرد. پس بهتر است همیشه با کودک یک سان رفتار کنید و سعی کنید برای کودک برنامه روتین روزانه داشته باشید. بخصوص وقتی که شما و همسرتان در زمانهای مختلفی از روز با کودک هستید.

۲) اشتباه دوم: شما و همسرتان با کودک رفتاری متناقض دارید.

شما وقتی کودک کلمه زشتی را به زبان بیاورد که معنی اش را نمی داند و جایی شنیده چه می کنید؟ دست او را می گیرید، به چشمانش نگاه می کنید و به او می گویید که کار بدی کرده و نباید این کلمه را دوباره تکرار کند. حالا تصور کنید که کودک همین حرف را تکرار کند و همسر شما بخندد، آنوقت کودک خیال می کند که با تکرار این کلمه می تواند شما را هم بخنداند! لازم است شما و همسرتان در برخوردهایتان با کودک هماهنگ باشید و نه متناقض! حتی لازم است روشهای تربیتی تان هم با هم هماهنگ باشد.

مثلا کودک بداند که تنبیه او همیشه به شکل محروم شدن از یک اسباب بازی مورد علاقه است و نه اینکه یک روز کتک بخورد و یک روز اصلا با وجود کار بدی که کرده تنبیه نشود. تهدید های توخالی و وعده های الکی هم بدترین تاثیر را بر تربیت کودک دارد. بنابر این قبل از وعده دادن به کودک با همسرتان مشورت کنید و در اجرای قوانین و عواقب آن با همسرتان از قبل هماهنگی های لازم را داشته باشید که کودک را گیج نکنید.

در رفتارتان قاطع باشید و با همسرتان جلوی کودک درباره درستی و نادرستی روش برخوردش با کودک جرو بحث نکنید. بهتر است این اختلافات را دور از چشم و گوش فرزندتان حل کنید و در مقابل کودک با هم یک دل و یک زبان باشید.

۳) اشتباه سوم: تاکید بر گذراندن وقت با همه خانواده دارید.

دور هم بودن و گذراندن وقت با کل خانواده بسیار لذتبخش است اما بعضی از والدین ممکن است در این زمان خیلی خسته شوند. البته کودکان هم از زمانی که با یکی از والدین تنها هستند لذت می برند. تنهابودن با کودک برای پدر یا مادر هم لذت بخش است. می توانید وقتی چند فرزند دارید بچه ها را بین خودتان تقسیم کنید تا به یکی از شما خیلی فشار وارد نیاید. و بتوانید به کارهای خودتان و فرزندتان هم رسیدگی کنید. البته این روش وقتی خوب است که شما زمانهایی را هم با کل خانواده بگذرانید. نگویید که نمی توانید یک کودک نوپا را به تنهایی سرگرم کنید، کافی است یک توپ داشته باشید و با هم بازی کنید و یا قبل از خواب برایش قصه بگویید و آنوقت می بینید که تنها بودن با یک کودک نوپا خیلی هم سخت نیست.

۴) اشتباه چهارم: زیاد به او کمک می کنید.

بعضی والدین حتی نمی گذارند کودک نوپا یک قاشق غذا را خودش بخورد، یک شلوار به پا کند یا یک نارنگی را پوست بکند و حتی تکه پازل را سر جایش بگذارد. تا می بینند کودک در انجام دادن کاری به یک مشکل کوچک بر می خورد، زود سعی می کنند مشکل را حل کنند و زود همه کارها را رو به راه کنند تا کودک شان خسته و یا ناراحت نشود.

اما یادتان باشد این کمک های غیرضروری به فرزندتان این پیام نهانی را می دهد که تو نمی توانی به تنهایی این کار را انجام دهی و به کمک من نیاز داری.

والدینی که زیاد به کودک نوپا کمک می کنند او را تنبل، وابسته و نا کارآمد بار می آورند و نمی گذارند کودک به خودش متکی باشد. یادتان باشد لازم است به کودک یاد بدهید که در مشکلات صبور باشد و با ناملایمات کنار بیاید. البته تشویق هم خیلی کمک می کند. مثلا تا کودک پازل را اشتباه گذاشت آن را از او نگیرید و خودتان درستش نکنید، بلکه به او بگویید من مطمئنم که خودت می توانی درستش کنی! کمی بیشتر دقت کن.

۵) اشتباه پنجم: زیاد حرف می زنید.

حرف زدن با کودک لازم و خیلی خوب است اما نه زمانی که می خواهید رفتار نادرستش را مهار کنید. فکر کنید کودک شما گرسنه است و با تکرار یک کلمه «شکلات می خوام» سر شما را به درد آورده. شما هم مدام به او نه می گویید و برایش مفصل توضیح می دهید که الان وقت شام است و کمی باید صبر کند تا شام آماده شود و نباید قبل از شام شکلات بخورد چون جلوی اشتهایش را می گیرد. فرزند بی صبرتان شکلات را می قاپد و شما به زور آن را پس می گیرید و دوباره علت را برای او توضیح می دهید. اما این حرفهای اضافه تنها شما و کودک را کلافه می کند و فایده ای ندارد. یادتان باشد کودکان نوپا به اندازه یک فرد بزرگسال منطقی نیستند و نمی توانند علت ها را آنگونه که شما شرح می دهید هضم کنند. بنابر این زیاد حرف نزنید و خلاصه قانون کلی را بگویید مثلا بگویید قبل از شام شکلات ممنوعه! و اگر از فرمان شما سرباز زد، بدون هیچ شرحی عواقبی را که از قبل مشخص کرده بودید اجرا کنید.

۶) اشتباه ششم: تنها غذای مخصوص کودک به او می دهید.

کودک از یک سالگی می تواند غذای سفره که برای همه پخته شده را بخورد و لازم نیست که برای او جداگانه غذا تهیه کنید. اگر حتی کودکتان زیاد دندان ندارد لازم نیست غذای او را با دستگاه خرد کنید و تنها له کردن گوشت و تکه های سفت غذا با پشت قاشق کافی است. اغلب کودکان وقتی ببینند که مامان و بابا و خواهر و برادرها غذاهای تازه و جدید را هم امتحان می کنند و ادا در نمی آورند و از خوردن امتناع نمی کنند، آنها هم به خوردن غذاهای تازه علاقه مند می شوند. حتی اگر از خوردن چیزی امتناع کردند آن را به فواصل چند وعده دوباره به او تعارف کنید و خودتان موقع خوردن از آن خیلی تعریف کنید تا کودک به آن مشتاق شود. متاسفانه خیلی از والدین سعی می کنند به زور یا با دعوا به کودک غذاهای مورد نیازش را بدهند اما این کار تنها باعث می شود که کودک غذا خوردن را بهانه ای برای جلب توجه والدین بداند.

۷) اشتباه هفتم: او را کنار خودتان می خوابانید.

اگر شما به خواباندن کودک نوپا کنار خودتان ادامه دهید او به این کار عادت خواهد کرد و جدا خواباندن او بعد ها سخت تر خواهد شد. بهترین زمان برای مستقل خوابیدن کودک بین ۲ تا ۳ سالگی است. وقتی که کودک بتواند از تخت پایین بیاید و قدش به اندازه ۸۹ سانتی متر برسد. در این زمان می توانید او را در تختهای معمولی هم بخوابانید و نگران افتادنش نباشید. گاهی ممکن است لازم باشد کمی قبل از خواب کنارش دراز بکشید تا راحت تر به خواب برود و کم کم می توانید این زمان را کم کنید و از کودک بخواهید که به تنهایی روی تختش برود و بخوابد.

۸) اشتباه هشتم: آموزش توالت رفتن را زود شروع کرده اید .

برای اینکه کودک نوپای شما بتواند از دستشویی به جای پوشک استفاده کند، لازم است آمادگی جسمی و فکری آن را داشته باشد. وقتی متوجه شدید که کودک زمان زیادی خشک می ماند و حالت دفع او قابل تشخیص است با او صحبت کنید و با نشان دادن مراحل رفتن به دستشویی، از او بخواهید که قبل از احساس دفع به شما بگوید و یا خودش به دستشویی برود. اما یادتان باشد این مرحله از استقلال کودک را به جنگ قدرت تبدیل نکنید.

کودکی که آماده نباشد به زور نمی توان مجبورش کرد مستقل به دستشویی برود. حتی ممکن است این فشار و تنبیه کودک نتیجه عکس داشته باشد. در عوض تشویق کودک و آفرین گفتن به او می تواند او را به این کار علاقه مند کند. در هر حال نگران نباشید هیچ کودکی با پوشک به دانشگاه نمی رود!

۹) اشتباه نهم: اجازه می دهید کودکتان زیاد تلویزیون و کارتون ببیند.

کودکانی که قبل از ۲ سالگی زیاد پای تلویزیون می نشینند در آینده بیشتر دچار اختلالات یادگیری شده و احتمال رفتارپرخاشگرانه هم در آنها بیشتر می شود. بهتر است به جای اینکه سر کودکتان را با کارتون و تلویزیون گرم کنید او را به فعالیتهایی خلاقانه وادار کنید و از او بخواهید به صحبتهای شما گوش بدهد و تکرار کند. برایش قصه بگویید و با او بازیهای مختلف کنید. هر چه بیشتر بتوانید کودکتان را از تلویزیون دیدن دور کنید برای او بهتر خواهد بود.

۱۰) اشتباه دهم: تسلیم کودکی که قشقرق به پا کرده می شوید

بعضی والدین برای اینکه جلوی دیگران خجالت نکشند و در یک مکان عمومی حفظ آبرو کنند سعی می کنند کودکی را که از کنترل شان خارج شده، با دادن رشوه متوقف کنند. با این کار مثل اینکه یک تابلو روی سر خود نصب کرده ایم که ما در مکانهای عمومی ناتوان، بی دفاع و بی کفایت هستیم. بهتر است یادمان باشد کودک هم این تفاوت رفتار ما را متوجه می شود و خوب از آن استفاده خواهد کرد. بنابر این بهتر است کودک خود را قربانی تصور و حرف دیگران نکنیم و به نگاه های خیره و پچ پچ ها اهمیت ندهیم و سعی کنیم با حفظ کنترل خودمان را به محلی برسانیم که بتوانیم دور از چشمان خیره دیگران قشقرق کودک را با آرامش از سر بگذرانیم.

دکتر مهشید چایچی



:: موضوعات مرتبط: کودکانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : سه شنبه 8 بهمن 1392
برخورد با کودک لجباز

 

هفت راه برای درمان لجبازی کودکان

 

بهترین نحوه برخورد والدین با کودکان لجباز این روزها اکثر پدر و مادرها به جایی رسیده اند که در جدال بین خواسته های خود و فرزندان، این فرزندان آنها هستند که پیروز شده اند; با این حال هنوز بسیاری از والدین، مهارت های کنترل مناسب این شرایط را نیاموخته اند. شکی نیست که منطقی بودن با کودک لجباز کار سختی است و گاهی اوقات صبر شما به پایان می رسد، اما راه های موثری برای حل مشکل لجبازی بچه ها وجود دارد تا خانه شما را از یک منطقه جنگی به بهشتی آرام تبدیل کند. آگاه باشید که اجرای این راهکارهای از اوان کودکی نتایجی کارآمدتر به همراه خواهد داشت. لذا بهتر است پیش از بچه دار شدن با همسرتان در مورد اهدافتان از روش های تربیتی صحبت کنید. آگاهی از لجبازی کودکان لجبازی در کودک کاملا طبیعی است. هر کودکی تا حدی لجبازی می کند، چون این طبیعت آنهاست که اطرافشان را آزمایش کنند و بفهمند که تا کجا می توانند پیشروی کنند. با این حال، بچه ها حد و مرز خود را نمی شناسند و این وظیفه والدین آنهاست که محدودیت ها را برای آنها مشخص کند. اینجاست که نقش مدیریتی پدر و مادر شروع می شود که هرچه زودتر باشد، بهتر است. راه حل چیست؟ «نظم موثر»، بهترین راه پیشگیری و همکاری با یک کودک لجباز است. برای به کار بردن این روش می باید از دو قانون استفاده کرد. - قانون اول: در رفتار با کودک باید ثابت قدم بود. یعنی اینکه شما و همسرتان باید از قبل، در مورد اینکه فرزندتان مجاز به انجام چه کارهایی است و چه کارهایی را نباید انجام دهد، هماهنگ باشید. و نیز باید بدانید، در صورتیکه فرزندتان ازحد خود تجاوز کرد چگونه با او برخورد کنید که در این مورد نیز نیاز به هماهنگی قبلی دارد. وقتی کودک کار خطایی انجام می دهد نباید یکی از شما کودک را دعوا کند و دیگری از او حمایت کند. همچنین نباید در مورد یک عمل کودک یک روز بی توجه باشید ولی روز دیگر بخاطر همان کار او را دعوا کنید. نتیجه آنکه روش شما باید مداوم ، مشابه، و هماهنگ باشد. - قانون دوم: وقتی کودکی لجبازی می کند، آرام اما محکم و ثابت قدم باشید. اگر این دو قانون را درست اجرا کنید، حد و حدود خود را درک می کند. داشتن برنامه ریزی روزانه برای کودک باعث می شود تا شرایطی که باعث تنش شده کم شود و کودک بفهمد که شما چه توقعاتی از او دارید. مثلا بهتر است که برنامه غذا، ساعت خواب و دیگر مسائلی که برای شما اهمیت دارد از قبل مشخص شود تا کودک بداند که شما چه توقعی از او دارید. البته همانگونه که بچه ها موظف هستند که بدون سوال، برنامه مورد نظر شما را اجرا کنند، شما نیز باید وقتی برای کارهای مورد علاقه کودک در نظر بگیرید. باید بدانید که کودکان دارای نظرات خاص خود هستند و می توانند برای خود تصمیم بگیرند. این مسئله بخش مهمی از شکل گیری شخصیت کودک را شامل می شود. حتی گاهی اوقات زمانی را با در نظر گرفتن نظر او و مشورت با او برای انجام فعالیت تنظیم کنید .پس این شما هستید که مسائل قابل بحث و غیرقابل بحث را مشخص کنید. تا چه حد سخت گیر باشیم؟ والدین نباید در مورد تنبیه کودکشان خیلی سهل انگار یا خیلی خشن عمل کنند. هر دو عملکرد نتایج ناخوشایندی خواهد داشت. اگر کودکی بدون آنکه فرصت کافی برای تصمیم گیری داشته باشد، جواب منفی بشنود هرگز قادر نخواهد بود که برای خود تصمیم بگیرد یا نظر بدهد. بهترین راه برای مهار کودکی که بر سر مسئله ای پافشاری می کند، اجرای سه راه حل زیر است: - اول: آرام اما محکم و قاطع به فرزندتان بگویید که به رفتارش خاتمه دهد و دوست ندارید که این کار تکرار شود چون به هیچ وجه آن را نمی پذیرند. - دوم: اگر از کار خود دست برنداشت به کودکتان بگویید اگر به کارش ادامه دهد، تنبیه خواهد شد. اخطار و آگاهی دادن از مراحل مهمی بشمار می رود. - سوم: در آخرین مرحله اگر کودک به خواسته شما عمل نکرد باید تنبیه شود. اما بهتره در مورد چگونگی تنبیه هم اطلاعاتی کسب کنید که خود جای بحث دارد. کنترل همیشگی از سوی والدین شخصیت کودک را ضعیف می کند. از سوی دیگر اگر کودک به حال خود رها شود یا به ندرت از سوی والدینش راهنمایی شود و همیشه راه خودش را برود نتیجه آن کودکی خواهد بود غیرقابل کنترل، که حرف والدینش هیچ تاثیری بر او ندارد.

منبع:http://psychologic.persianblog.ir//

 

اصولا”  لجبازی یك نوع رفتار و واكنش نامطلوب است كه به صورت های مختلفی خود را نشان می دهد، از جمله آسیب رساندن به  خود و  دیگران ، ناسزا گفتن ، گریه كردن و فریاد كشیدن ، شكستن  وسایل و … در افراد لجباز پایین بودن اعتماد به نفس و عدم داشتن خود باوری مثبت و پذیرفتن خود واقعی مشهود است.

7 راه برای درمان لجبازی:

پنجره ی اول - مستقّل بارآوردن كودك: در برخورد كلّی در زندگی باید طوری با كودك رفتار كرد كه او بتواند در امور روزمره ی خود به طور مستقّل و گاهی بدون نیاز به دیگران  تصمیم بگیرد. البتّه فشارهای منفی را نباید در این خصوص وارد كرد  ، بلكه باید با راهنمایی های به جا تذكّر داد و روش های صحیح را به موقع به او آموزش داد.

پنجره ی دوم : كودك را تا حدّ  امكان  وادار به عجله و شتاب زدگی نكنیم . معمولا” خانواده ها در چند كار ، كودك را ناخواسته  یا خواسته به عجله و شتابزدگی وادار می كنند كه بیشتر مواقع عدم آگاهی والدین در تشدید آ ن ها ، دخالت مستقیم دارداز جمله چیزهایی كه می توان در این رابطه یاد آور شد:

الف - حمّام  كردن : در دوران طفولیّت عدم آشنایی والدین به خصوص مادر از مسایل تربیتی باعث می شود به جای فراهم آوردن محیطی شاد و مفرّح هنگام استفاده از حمّام ، آن را به محیطی درد آور و وحشتناك برای او تبدیل می كند. برای این كار بهتر است  اجازه بدهیم  كودك ابتدا خوب بازی كند و در همان حال با شعرها و قصّه های كودكانه شروع به شستن او كنیم و ضمنا” اجازه دهیم  تا كودك حتّی برخی از اسباب بازی های خود را به حمّام بیاورد و با آن ها مشغول بازی شود.

ب- مهمانی رفتن:  همان طور كه ما بزرگ ترها  قبل از رفتن به مهمانی یا گردش نیاز داریم خود را آماده كنیم ، فرزندان ما هم نیاز دارند كه آماده شوند. البتّه نیاز آن ها با نیاز ما اندكی تفاوت  دارد. پس بهتر است زمان رفتن به مهمانی یا گردش را یك ساعت  قبل از حركت به كودك یادآور  شویم تا بتواند با كمك بزرگ ترها آماده شود. متاسفانه بعضی از والدین كمی قبل از حركت به كودك می گویند آماده شود و این كار باعث  لجبازی و مخالفت او می شود. چون دایم به او تذكّر می دهیم كه زود باش ، سریع تر، دیر شد و… به جای این كه سرعت كودك را برای آماده شدن بیشتر كنیم ،‌باعث می شویم كه مخالفت كند.

ج - غذا خوردن ، خوابیدن و …: بهر حال كودك مانند افراد بزرگسال نمی تواند از نیروی تفكّر و حركت در یك زمان استفاده كند و والدین باید بدانند زمان تفكّر و انجام كارها در كودكان به سعه ی صدر بیشتری نیاز دارد.

پنجره ی سوم: رشوه ندادن و حذف پاداش كودك لجباز : اگر كودك برای رسیدن به مطلوب خود چه درست و چه نادرست شروع به گریه كردن و یا داد كشیدن بكند و از این راه بخواهد به خواسته ی خود برسد و والدینی كه به اصطلاح حوصله ی ندارند با دادن امتیاز ( رشوه ) به كودك ، او را ساكت می كنند ، باعث پرورش لجبازی در او می شوند. پس باید پدر به خصوص مادر از دادن هرگونه رشوه و پاداش به كودك خوداری كند. البتّه تشویق برای كارهای خوب و مثبت كودك با رشوه دادن فرق دارد. تشویق باعث رشد اعمال نیك و حركت به سوی ترقِّی می شود. امّا باید توجّه داشت كه تشویق و پاداش ، باید به اندازه  و درخور كار او باشد.

پنچره ی چهارم -عدم توجّه و نادیده گرفتن رفتار كودك لجباز : گاهی بهتر است وقتی فرزندمان شروع به داد و بیداد می كند خیلی خونسرد و بی توجّه  از كنار مسئله عبور كنیم به طوری كه یا متوجّه نشده ایم و یا موضوع برایمان اهمّیّت ندارد.

پنجره ی پنجم -  برقراری آرامش و امنیّت در خانواده: به هر حال در هر خانواده مسایل و مشكلاتی به وجود می آ ید كه منجر به بحث و گفت و گو می شود.  والدین باید بدانند كه تمام مسایل گره هایی هستند كه به وسیله ی دست باز می شوند. یعنی به جای بحث و متّهم كردن دیگران ، آرام و بدون بر هم زدن امنیّت خانواده به خصوص كودكان ، مشكلات و مسایل را می توان به راحتی حل كرد، به طوری كه هم خود و هم دیگران از نوع گفت و گو ها لذّت ببرند.

پنجره ی ششم - راهنمایی ” آری ” امّا دخالت “  خیر” :  هیچ كس از دخالت كردن دیگران در امور زندگی خوداحساس رضایت و خشنودی نمی كند. پدر و مادر از همان شروع تربیت باید حركت صعودی خود را بر پایه ی راهنمایی قرار دهند تا كودك بتواند كم كم راه  صحیح زیستن را تشخیص دهد. دیگر قابل پذیرش نیست كه من : ” من می گویم این طور باش ، من می گویم این جا نرو و… بلكه ارشاد و راهنمایی های خردمندانه و كمك گرفتن از خود كودك در مشكلات می تواند  كمك بزرگی باشد.

پنجره ی هفتم - عدم لجبازی والدین: آموزش های عملی به مراتب از آموزش های تئوری ، موثرتر و  آموزنده تر می باشند. اگر والدین در حضور بچّه ها با یك دیگر لجبازی كنند ، خیلی راحت و بدون دردسر لجبازی را به آن ها یاد می دهند و بچّه ها به طور واضح فیلمی مشاهده می كنند كه در آن یكی از والدین با پافشاری دیگری را مجبور به اطاعت از خود می كند و آنان متوجّه می شوند كه از این راه می توانند به راحتی به خواسته های خود برسند.

نتیجه: پدرها و مادرها باید بدانند  كه با بردباری می توانند بر اكثر ناهنجاری ها چیره شوند و اجازه ندهند كودك به تنهایی برای همه ی افراد یك  خانواده تصمیم بگیرد. متاسفانه بعضی از والدین با گفتن من حوصله ندارم و یا كی حوصله ی این كارها را دارد ، سعی می كنند بار مسئولیّت تربیت را كج به منزل برسانند . این گونه والدین باید گفته های خود را اصلاح كنند . بگویند من حوصله دارم و یا بهتر است بگویند من می توانم با حوصله و بردبار باشم و از این طریق خود باوری مثبت و عزِّت نفس خود را بالا ببرند. امّا در لجبازی از هر روشی برای از بین بردن یا كاهش آن استفاده می كنیم ، باید مراقب باشیم تا كودكان به خود و یا دیگران آسیب نرسانند.

 

منبع :

http://www.irannaz.com/news_detail_4480.html

 

 

لجبازی به شکل ها و دلایل مختلف در کودکان بروز می کند ، معمولا این واژه را درباره کودکان زیر ۳ سال با احتیاط به کار می برند چون در بیشتر این کودکان ، این نوع واکنش رفتاری، هدف دار نیست و کودک به علت مشکلات جسمی و یا تعارضات درونی، مشکلات خود را به صورت گریه ، نق زدن ، پرخاشگری ، بی خوابی، امتناع از خوردن غذا و بی اختیاری ادرار و مدفوع نشان می دهد .

مشکل اصلی را بیابید

در این گونه موارد باید به دنبال پی بردن به علت مشکل و رفع آن بود.
واکنش هایی نظیر تنبیه کودک و یا بی توجهی به او می تواند زمینه ساز ایجاد تصویری نامطلوب از والدین در ناخودآگاه کودک باشد که بعدها به شکل خشم هدف دار خود را نشان می دهد.

با کودک مدارا کنید

با اینگونه کودکان باید مدارا کرد و ابتدا زمینه های بروز لجبازی را شناسایی کرد، سپس کودک را از آن دور کرد ، به عنوان مثال کودکی را که در بازار از والدین می خواهد هرچیزی را برایش بخرند، نباید به بازار بُرد و همیشه درباره برآوردن خواسته هایش یک چیز دیگر را باید جایگزین کرد مثل ابزار پلاستیکی به جای واقعی و دور نگاه داشتن وسایل خطرناک از دسترس کودک . اما کودکان پس از پایان سه سالگی و آغاز چهار سالگی وارد حیطه اجتماعی می شوند و رفتارهای مختلف را از یکدیگر می آموزند و با الگوبرداری منفی سعی می کنند در رابطه با والدین خود آن را اجرا کنند و این امر تا حدود زیادی آگاهانه و هدفمند است و کودک با آزمون و خطاهایی که می کند سعی در به زانو درآوردن والدین و تسلیم آن ها در برابر خواسته هایش دارد و با این کار به سیطره قدرت خود و خود محوری اش ادامه می دهد و برای این کار ، بهانه هایی نیز برای خود دارد مانند وجود رقیبی به عنوان برادر و یا خواهر کوچک تر و یا به علت رفتن به مهد کودک و یا مواردی از این قبیل ، این گروه از کودکان ، اعتماد به نفس پایینی دارند و نسبت به دیگر کودکان تعارضات درونی بیشتری دارند و سطوح ترس و اضطرابشان بالاتر از همسالانشان است.

به کودک میدان دهید

برای درمان لجبازی کودکان در ابتدا باید روی استقلال آن ها به شکل عملی و فکری کار شود، والدین باید به کودک میدان دهند تا خودش کارهای شخصی اش را انجام دهد و در برخی زمینه ها نظر او را جویا شوند ، فعالیت هایی از این قبیل با عث خودباوری بیشتر کودک و جلب توجه به صورت مثبت می شود و انرژی بالقوه کودک را به سمت مثبت هدایت می کند .

اعمال روش خاموشی

از طرف دیگر باید روش «خاموشی» را اعمال کرد ، به این مفهوم که والدین در مقابل رفتارهای منفی کودک هیچ واکنش کلامی ، دیداری و شنیداری انجام نمی دهند و گویی چیزی را ندیده اند ، کودک پس از چند بار تکرار رفتار منفی، به علت دریافت نکردن پاسخ، پی می برد که کارش بیهوده است.

روش تقویت رفتار ناهمساز

وقتی شدت رفتارهای کودک نسبت به قبل کاهش یافت والدین باید روش «تقویت رفتار نا همساز» را اجرا کنند، یعنی رفتار مقابل رفتار منفی کودک را به محض سر زدن از کودک ، تقویت کنند ، مثلا کودکی که گریه می کند به محض آن که ساکت شد ، توسط والدین مورد توجه و تشویق قرار گیرد .

رژیم غذایی مناسب

شاخص های دیگری که باید در نظر داشت ، استفاده از رژیم غذایی صحیح است، مصرف بیش از اندازه سردی ها ، تنقلات، کاکائو، نمک و سرکه باعث تحریکات عصبی کودک و تماشای تلویزیون و بازی های رایانه ای بیش از یک ساعت در روز باعث تشکیل امواج مخرب در مغز کودک و عصبانیت او می شود ، کم خوابیدن کودک نیز باعث افزایش لجبازی می شود ، خواب شب مهم تر از خواب روز است چون در خواب روزانه عواملی نظیر نور و صدا باعث بر هم خوردن ریتم خواب می شود و کودک با وجود خواب زیاد ، پس از بیداری آرامش ندارد .

مراجعه به مشاور

درباره لجبازی های شدید کودکان که گاه به صورت گریه های طولانی و کبودی لب ها و واکنش های غیر عادی خود را نشان می دهد ، بررسی امواج مغز کودک و مراجعه به روان پزشک و روان شناس کودک ضرورت دارد .

 

منبع: افکار
 
برخي از رفتارها در بچه ها شكل عادي دارد و اغلب ما وقتي كودك بوديم رفتارهاي كنجكاوانه، شيطنت آميز، سر و صدا و حتي گريه و قهر را داشته ايم. البته اگر اين رفتارها از حد خود تجاوز كند از حالت طبيعي خارج است. حال بحثمان را در دو قسمت بيان مي كنيم.
الف. رفتارهاي شرارت آميز
اين رفتارها مي توان علت هاي مختلفي داشته باشد از جمله آنها:[1]
1. بدآموزي و تقليد: كودك[2] به خاطر نقش پذيري زيادي كه دارد زود از ديگران الگوبرداري مي كند.
2. تلافي و انتقام: برخي از شرارت ها بخاطر عكس العمل در برابر رفتار بزرگترها است چون آينده نگري ندارند ناشيانه عمل مي كنند.
3. جبران حقارت: وقتي كه كودكان احساس مي كنند كه زير دست هستند، عقدة رواني بي توجهي دارد، از خواستة خود محروم شده اند، كسي او را به بازي نمي گيرد نسبت به او بي توجه اند. در اين زمان كودك بخاطر جبران اين مسائل از كارهاي شيطنت آميز و شرورانه استفاده مي كند تا جلب توجه كند.
4. خودآزمايي: رفتار شرارت بار كودك گاهي به خاطر اين است كه بگويد من نسبت به ديگر و يا گذشته ام توانمند شده ام و يا نسبت به فلاني برتري دارم.
5. كنجكاوي: گاهي كودك دوست دارد با جهان اطراف خود بيشتر آشنا شود به همين خاطر اشياء اطراف را دست كاري مي كند، باز و بسته مي كند پرحرفي مي كند، عكس العمل ديگران را مي سنجد... و اين بخاطر كنجكاوي اوست نه بخاطر شرور بودنش.
6. بيماري: اگر شرارت زياد از حد و طاقت فرسا باشد نيازمند به مراجعه به روان پزشك كودكان است.
درمان: در بالا به علت هاي مختلف شرارت اشاره كرديم و معلوم شد كه شرارت كودكان بيشتر جنبه غيرارادي و عمدي دارد و برخي موارد علت آن به رفتار نامناسب بزرگترهاست حال به برخي از كارهايي كه براي درمان اين صفت
نياز است اشاره مي كنم.
براي دفع شرارت بايد به او شناخت دهيم او را از كارش آگاه كنيم و او را نسبت به عاقبت كارش آگاه سازيم گاهي اوقات ايجاب مي كند كه براي او وقت بگذاريم با او بازي كنيم او را سرگرم كنيم (كه اثربخش تر از نصيحت هاي مكرر است) براي او داستان هايي بگوئيم كه داراي نكات اخلاقي مثبت است و به گونه اي غيرمستقيم او را نسبت به صفات زشت خودش آگاه سازيم در پاره اي از وقت ها لازم است كه او را تنها بگذاريم و نسبت به سر و صدا و جيغ و گريه او عكس العملي نشان ندهيم.
لازم به ذكر است كه استفاده از دوستان خوب (الگوي مثبت) اثربخشي زياد دارد[3] (گاهي بچه با يك آفرين يا شكلاتي آرام مي شود) پس آنچه مهم است اين كه دقت كنيم ببينيم علت شرّ بودن از كجاست از اوست، از ما هست يا از دوستان او؟
نكته ديگر اينكه والدين و به ويژه مادر بايد در برابر خواسته هاي نامعقول كودك مقاومت كند و تسليم گريه و جيغ و داد او نشود چرا كه اگر به آن گريه ها ترتيب اثر دهد كودك ياد مي گيرد كه هميشه كار غلط خودش را با گريه و جيغ و داد پيش ببرد.[4]
لجبازي لجبازي يعني سرسختي مقابل دستورات منطقي بزرگترها، اعلام نارضايتي، گريه و بهانه براي رسيدن به خواسته و گاهي اعمال خشونت مثل گاز گرفتن، كتك زدن، به هم زدن وقت خواب و برنامه خوراك، و...
علت ها: علت هاي لجبازي با علت هاي شرارت و شيطنت مشابه است (كه قبلاً ذكر شد) البته برخي علت هاي ديگر در اينجا بيان شده است مثل شكست هاي پي در پي او (در دوستي ها، بازي، جلب توجه و رقابت ها) بيماري هاي مداوم براي برخورد با اين امر به سه شيوه اشاره مي كنيم.[5]
راه هاي درمان الف. شيوة روحي: با احترام گذاشتن به او، همدردي با او، وا داشتن او به بحث دوستانه و پرسيدن از علت كارهايش و در برخي اوقات بي اعتنايي.
ب. تربيتي: به او بايد روش زندگي كردن را ياد بدهيم. البته قبل از هر چيز خودمان بايد برنامه خوبي در زندگي داشته باشيم و هر روز به گونه اي متفاوت و خارج از برنامه عمل نكنيم و زبان و عمل ما بايد يكي باشد او را به نسبت جنبه هاي منفي كارش آگاه كنيم به او مسئوليت واگذار كنيم او را با دوستان خوبي آشنا كنيم و گاهي لازم است كه با اخم به او اخطار دهيم.
ج. پزشكي: در زماني است كه لجبازي او خارج از حد اعتدال است كه بايد به روان پزشك كودك رجوع كرد.
نكته 1. بزرگترها بايد از توجه هاي افراطي، تسليم خواسته شدن، اعمال زور، تنبيه پذيري به شدت پرهيز كنند.
نكته 2. هيچ گاه به كودك نگوئيد دوستت نداريم بلكه بگوئيد اين رفتار زشت تو را نمي پسندم وگرنه تو براي من عزيز هستي.
نكته 3. انگيزه جرأت در لجبازي بيشتر به خاطر روش ناصحيح (عدم برنامه ريزي تربيتي سالم و بزرگترهاست)
نكته 4. يكي از اصول تغيير در رفتار اصل تدريج است يعني همان گونه كه يك صفت زشت به تدريج پديد آمده و قوي شده همان گونه نيز بايد آهسته آهسته با اجراي روش هاي مناسب ضعيف و ضعيف تر شود پس ما بايد در برخوردهايمان كمي صبورتر باشيم.[6]
نكته 5. مراقب باشيم بي حوصلگي، عدم تحمل، عصبانيت خودمان را در قالب صفات بد نسبت دهيم دقت كنيم آيا در حد نياز او با او بازي كرده ايم، داستان برايش گفته ايم، خودمان الگوي خوبي بوده ايم، او را نسبت به كارهاي خويش نزد ديگران تشويق كرده ايم اين كار بسيار بسيار مؤثر است.
و در آخر اينكه:
چونكه با كودك سر و كارت فتاد پس زبان كودكي بايد گشاد
لطفاً يك بار ديگر همين نوشته را با كمك والدين خود قسمت به قسمت مطالعه فرماييد.
منابع كمكي:
1. دشواريهاي رفتار كودكان، علي قائمي، انجمن اولياء و مربيان جمهوري اسلامي ايران.
2. تربيت و بازسازي كودكان، علي قائمي، انتشارات دفتر تبليغات.
3. رفتار والدين با فرزندان، محمدعلي سادات، انجمن اولياء و مربيان جمهوري اسلامي ايران.
4. بينشهاي تربيتي، دكتر محمدرضا شرفي، انتشارات تربيت.
5. كليدهاي رفتار با نوجوانان، دكتر دن فونتنل، ترجمه مسعود حاجي زاده، مؤسسه انتشارات صابرين.

[1] . تربيت و بازسازي كودكان، دكتر علي قائمي اميري، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، بي تا ص 242-241، (اقتباس).
[2] . معمولاً از آغاز تولد تا حدود 13-12سالگي را كه تقريباً پايان دورة دبستاني است دوران كودكي مي نامند.
[3] . همان، ص 244-243 (اقتباس با اضافه).
[4] . رفتار والدين با فرزندان، محمدعلي سادات، چ پنجم، 1376، انجمن اولياء و مربيان جمهوري اسلامي ايران، ص 21.
[5] . دشواريهاي رفتار كودكان، علي قائمي، انتشارات انجمن اولياء و مربيان جمهوري اسلامي ايران، بي تا، تهران، ص 142ـ138 (اقتباس).
[6] . بينشهاي تربتيي، دكتر محمدرضا شرفي، تهران 1372، چاپ اول، انتشارات تربيت تهران، ص 133.
 
منبع :http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=1303&urlId=1159

 



:: موضوعات مرتبط: کودکانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : سه شنبه 8 بهمن 1392
زن زیبا

 

 

زنی که زیبایی اندیشه نداشته باشد زیبایی بدنش را به نمایش میگذارد.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , مطالب زیبا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : دو شنبه 7 بهمن 1392
چرا نماز خواندن برایمان سنگین و سخت است؟
چرا نماز خواندن برایمان سنگین و سخت است؟

شما بهترین نامه‌ها را بنویس با بهترین خط و پاکت و کاغذ، رویش هم یک چک صد هزار تومان بچسبان، مخابرات این نامه را به مقصد نمی‌رساند. ولی یک تمبر دو سه تومانی ممکن است به مقصد برسد. گاهی یک تمبر پاکت را رد می‌کند. گاهی یک چک صد هزار تومانی پاکت را رد نمی‌کند.

دل پاک، همراه عمل صالح

بابا دلت پاک باشد،کافی است

نکته : آن کسی که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط می‌گفت: «آمنوا» اینکه کنار «آمنوا» گفته: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»، یعنی هم دلت پاک باشد، هم کارت درست باشد. اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی‌شود. پوستش را هم بکاری سبز نمی‌شود. مغز و پوست باید با هم باشد. هم دل، هم عمل!

وضع من خراب‌تر از این حرف‌هاست که با نماز درست شود!

بعضی از جوان‌ها میگویند که وضع گناه و معنویت ما خیلی خراب است و اصلاً ما برای این معنویات لیاقت نداریم! اما از این نکته غافل هستند که شیطان دنبال همین نقطه ضعف است.
اتفاقاًشیطان همین را می‌خواهد که با یک گناه بگوید: حالا که این کار را کردی، دیگر به درد نماز نمی‌خوری. قرآن یک آیه دارد، می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» (هود/114) چون خراب کردی، حتماً مسجد برو. چون ما اهل گناه و لغز هستیم اتفاقاً بیشتر به سوی معنویت رفته و در آستان الهی را بکوبیم . *توجه به نعمت‌ها، نه کمبودها

ما هم یکی از نماز نخوان ها

بعضی‌ها می‌گویند که: خیلی‌ها نماز نمی‌خوانند ما هم جزء آن‌ها. آنقدر تارک الصلاة هست ما هم یکی
این فکر غلط است. اگر یک کشتی صد نفره نقص فنی پیدا کرد و در دریا غرق شد نود و هشت نفر شنا بلد نبودند و غرق شدند، دو نفری که شنا بلدند بگویند: ببین ! ما صد نفر سوار کشتی بودیم. نود و هشت نفر غرق شدند. بیا ما دو نفر هم غرق شویم! این چقدر حرف غلطی است. حالا که همه دروغ می‌گویند. بیا ما دو تا هم دروغ بگوییم.حرف غلط است. فاصله‌ی بین کفر و ایمان چیست؟ فاصله‌ی بین کفر و ایمان نمازاست. مثل اینکه اگر به توپ فوتبال یک سوزن بزنی، بگویی: حالا یک سوزن که صد تا سوزن نمی‌شود. بله یک سوزن صد تا سوزن نمی‌شود. اما همین سوزن می‌دانی چه کرد؟ باد توپ را خالی می‌کند و همه چیز را خراب خواهد کرد .

مقاومت در برابر تحقیر و تمسخر دیگران

گاهی می‌گویند که: ما می‌رویم نماز بخوانیم، یا حجاب داشته باشیم، ما را مسخره می‌کنند. مسخره کنند، مگر ما مقوا هستیم که با حرف این و آن ، با دو قطره باران شل شویم! مقوا با دو قطره باران شل می‌شود. اعمال تو ، تو را به خدا برساند، مردم هرچه می‌خواهند بگویند، بگویند! حدیث داریم «المؤمن کالجبل» جبل یعنی چه؟ مؤمن کوه است. بعضی می‌گویند: از کوه محکم‌تر است. چون بعضی کوه‌ها ریزش دارد. مؤمن هیچ‌وقت ریزش ندارد...


" از بیانات حجت الاسلام قرائتی "


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : دو شنبه 7 بهمن 1392
بهلول و خرابه

آورده اند که بهلول در خرابه اي مسکن داشت و جنب آن خرابه کفش دوزي دکان داشت که پنجره اي از کفش دوزي به خرابه بود .

بهلول چند درهمی ذخیره نموده بود و آنها را در زیر خاك پنهان کرده و گه گاه پولها را بیرون آورده و به قدر احتیاج از آنها بر می داشت .

از قضا روزي به پول احتیاج داشت رفت و جاي پولها را زیر و رو نمود ، اثري از پولها ندید . فهمید که پولها را همان کفش دوز که پنجره دکان او رو به خرابه است برده است .

بدون آنکه سرو صدایی کند نزد او رفت و کنار او نشست و بنا نمود از هر دري سخن گفتن و خوب که سر کفش دوز را گرم کرد آنگاه گفت : رفیق عزیز براي من حسابی بنما .

کفش دوز گفت بگو تا حساب کنم . بهلول اسم چند خرابه و محل را برد و اسم هر محل را که می برد مبلغی هم ذکر می نمود تا آخر و آخرین مرتبه گفت:در این خرابه هم که من منزل دارم فلان مبلغ.

بعد جمع حسابها را از کفش دوز پرسید که دو هزار دینار می شد . بهلول تاملی نمود و بعد گفت : رفیق عزیز الحال می خواهم یک مشورت هم از تو بنمایم . کفش دوز گفت بگو .

بهلول گفت : می خواهم این پولها را که در جاهاي دیگر پنهان نموده ام تمامی را در همین خرابه که منزل دارم پنهان نمایم آیا صلاح است یا خیر ؟

کفشدوز گفت : بسیار فکر خوب و عالی است و تمام پولهایی را که در جاهاي دیگر داري در این منزل پنهان نما .

بهلول گفت پس فرمایش تو را قبول می نمایم و می روم تا تمام پولها را بردارم و بیاورم و در همین خرابه پنهان نمایم و این را بگفت و فوراً از نزد کفشدوز د ور شد .

کفشدوز با خود گفت خوب است این مختصر پولی را که از زیر خاك بیرون آورده ام سرجاي خود بگذارم بعد که بهلول تمامی پولها را آورد به یکبار محل آنها را پیدا نمایم و تمام پولهاي او را بردارم .

با این فکر تمام پولهایی را که از بهلول ربوده بود سر جایش گذاشت . پس از چند ساعتی که بهلول به آن خرابه آمد و محل پولها را نگاه کرد دید که کفشدوز پولها را باز آورده و سر جاي خود گذارده است .

پولها را برداشت و شکر خداي را به جاي آورد و آن خرابه را ترك نمود و به محل دیگري رفت ولی کفشدوز هرچه انتظار بهلول را می کشید اثري از او نمی دید .

بعد از چند روز فهمید که بهلول او را فریب داده و به این ترتیب پولهاي خود را باز گرفته است .

منبع:http://mgfree.blogfa.com/



:: موضوعات مرتبط: داستانک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 5 بهمن 1392
داستانک: دید مثبت

 

یکی از استادهای دانشگاه تعریف می‌کرد

چندین سال پیش برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم
سه چهار ماه از آغاز سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروه‌های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام می‌شد

دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست روی نیمکت کناری می‌نشست و نامش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه؟
گفت اول باید برنامه زمانی رو به ببینه، ظاهراً برنامه دست یکی از دانشجوها به نام فیلیپ بود

پرسیدم فیلیپ رو می‌شناسی؟
کاترینا گفت آره، همون پسری که موهای بلوند قشنگی داره و ردیف جلو می‌شینه

گفتم نمی‌دونم کیو میگی؟

گفت همون پسر خوش‌تیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش می‌کنه
گفتم نمی‌دونم منظورت کیه؟
گفت همون پسری که کیف و کفشش همیشه ست هست باهم
بازم نفهمیدم منظورش کی بود

اونجا بود که کاترینا تون صداشو یکم پایین آورد و گفت فیلیپ دیگه، همون پسر مهربونی که روی ویلچیر می‌شینه 

این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیر قابل باوری رفتم تو فکر
آدم چقدر باید نگاهش به اطراف مثبت باشه که بتونه از ویژگی‌های منفی و نقص‌ها چشم‌پوشی کنه… چقدر خوبه مثبت دیدن

یک لحظه خودمو جای کاترینا گذاشتم، اگر از من در مورد فیلیپ می‌پرسیدن و فیلیپو می‌شناختم، چی می‌گفتم؟
حتما سریع می‌گفتم همون معلوله دیگه
وقتی نگاه کاترینا رو با دید خودم مقایسه کردم خیلی خجالت کشیدم

چقدر عالی میشه اگه ویژگی‌های مثبت افراد رو بیشتر ببینیم و بتونیم از نقص‌هاشون چشم‌پوشی کنیم
 
منبع:andishemosbat.persianblog.ir


:: موضوعات مرتبط: داستانک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 5 بهمن 1392
شعر کودکانه: میمون

بچه  ها این میمونه                       یه حیوون شیطونه

دم درازی داره                        سرش همش میخاره

وقتی گرسنه باشه                 موز و نارگیل غذاشه



:: موضوعات مرتبط: کودکانه , شعرهای کودکانه , ,
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 25 دی 1392
شعر کودکانه: قورباغه

قوری قوری قوری قورباغه              خونش توی مردابه

               گاهی وقتا با صد ناز              میزنه زیر آواز              

   همش میگه قور قور               بیا جلو نرو دور



:: موضوعات مرتبط: شعر های کودکانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 25 دی 1392
چه جور آدمی هستی؟

دوست عزیز! بخوان و در باره اش فکر کن و ببینید شامل کدام آدم ها هستید؟
آدم های بزرگ درباره ی ایده ها سخن می گویند.
آدم های متوسط درباره ی هر چیز سخن می گویند.
آدم های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند.

آدم های بزرگ درد دیگران را دارند.
آدم های متوسط درد خود را دارند.
آدم های کوچک بی دردند.

آدم های بزرگ عظمت دیگران را می بینند.
آدم های متوسط به دنبال عظمت خود هستند.
آدم های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند.

آدم های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند.
آدم های متوسط به دنبال کسب دانش و فن هستند.
آدم های کوچک به دنبال کسب سواد و پول هستند.

آدم های بزرگ به دنبال طرح پرسشهای بی پاسخ هستند.
آدم های متوسط به دنبال پرسشهایی هستند که پاسخ دارند.
آدم های کوچک می پندارند که پاسخ همه چیز را می دانند.

آدم های بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند.
آدم های متوسط به دنبال حل مسئله هستند.
آدم های کوچک مسئله ندارند.

آدم های بزرگ سکوت را برای سخن گفتن بر می گزینند.
آدم های متوسط کم و گزیده گفتن را ترجیح می دهند.
آدم های کوچک با سخن گفتن بسیار و بی ارزش فرصت سکوت را ازخود می گیرند.


:: موضوعات مرتبط: مطالب زیبا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 19 دی 1392
سخنی از بهجت



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 19 دی 1392
♥¨*•.¸ نامه خدا به همه انسانها...♥¨*•.¸
♥¨*•.¸ نامه خدا به همه انسانها...♥¨*•.¸

امروز صبح که از خواب بیدار شدی،

نگاهت می کردم،

امیدوار بودم که با من حرف بزنی،

حتی برای چند کلمه،

نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،

از من تشکر کنی؛


اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،

مشغول انتخاب لباسی که میخواستی بپوشی،


وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی،

فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی:"سلام"،

اما تو خیلی مشغول بودی.


یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع ساعت، کاری


نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی.


بعد دیدمت که از جا پریدی،


اما تو به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از


آخرین شایعات با خبر شوی.


تمام روز با صبوری منتظرت بودم،

با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی


با من حرف بزنی.


متوجه شدم قبل از نهار هی دورو برت را نگاه می کنی؛

شاید چون خجالت می کشیدی،

سرت را به سوی من خم نکردی!!!


تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.


بعد از انجام دادن چند کار،

تلویزیون را روشن کردی،

نمیدانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟

در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی را


جلوی آن می گذرانی.

در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط ازبرنامه هایش
لذت می بری.

باز هم صبورانه انتظار ترا کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،

شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی!!!

موقع خواب،

فکر می کنم خیلی خسته بودی،

بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب بخیر گفتی،


نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی؛

اما اشکالی ندارد،

آخر مگر صبح به من سلام کردی؟!

هنگامی که به خواب رفتی،

صورتت را که خستهء تکرارِ یکنواختی های روزمره بود

را عاشقانه لمس کردم.


چقدر مشتاقم که به تو بگویم:

چطور می توانی زندگی زیباتر و مفیدتر را تجربه کنی...


احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.


من صبورم،

بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.


حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی.


من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم،

منتظر یک سر تکان دادن،

یک دعا،

یک فکر،

یا گوشه ای از قلبت که بسوی من آید.


خیلی سخت است که مکالمه ای یکطرفه داشته باشی.

خوب،

من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود،

به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی!


آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی؟


اگر نه،

عیبی ندارد،

من می فهمم و سعی می کنم راه دیگری بیابم.


من هرگز دست نخواهم کشید...


روز خوبی داشته باشی.


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , مطالب زیبا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : سه شنبه 10 دی 1392
سلیمان و گنجشکان


سلیمان و گنجشکان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گنجشک نر با ماده ی خود گفت: چرا از من رو می گردانی ؟ من اگر بخواهم می توانم قبه ی سلیمان را به منقار بکَنم و به دریا افکنم!

سخن گنجشک به گوش سلیمان رسید. نبی خدا تبسم نمود و به گنجشک نر گفت: آیا این ادعایی که کردی را می توانی انجام دهی؟!

گفت: نه رسول خدا، اما شخص، خودش را نزد زنش، بزرگ جلوه می دهد و عاشق را بر آنچه می گوید نباید ملامت کرد.

سلیمان با ماده سخن گفت: چرا از او رو می گردانی و به او بی اعتنایی می کنی؟ در حالیکه او ادعای محبت با تو را میکند!

گنجشک ماده گفت: ای رسول خدا! او دروغ می گوید و ادعایش باطل است. چون به جز من، دیگری را هم دوست دارد.

سخن گنجشک در دل سلیمان اثر کرد و بسیار گریست و چهل روز از عبادتگاه خود بیرون نشد و دعا می کرد که خداوند دل او را از محبت غیر او پاک گرداند و مخصوص محبت خود گرداند...

(کتاب گناهان کبیره- شهید دستغیب)



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : سه شنبه 10 دی 1392
مرد صابونی

مرد صابونی
ــــــــــــــــــــ
عطاری شیفته و دلتنگ دیدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شده بود.
روزی دو نفر به مغازه عطاری اش می روند تا سدر و کافور برای کسی که تازه فوت شده است تهیه کنند. از نظر عطار، رفتار این دو نفر عجیب می آید. آدم هایی متفاوت که تا به حال در شهر ندیده بود. می پرسد شما چه کسی هستید؟ جواب می دهند مسافریم. اما عطار اصرار می کند و قسم می دهد که نام و نشان شان را بگویند. بعد از اصرار عطار می گویند از طرف امام زمان ارواحنا فداه برای خریدن سدر و کافور برای یکی از بندگان خدا از مغازه شما مأمور شده ایم.
با اصرار زیاد از آن دو نفر می خواهد او را تا نزدیکی خیمه امام علیه السلام ببرند و اگر اجازه دادند وارد شود و اگر اجازه ندادند برگردد. قبول می کنند و در راه به دریایی می رسند. یاران امام علیه السلام ذکری را به عطار یاد می دهند و می گویند چشم هایت را ببند و از روی آب رد شو.

در حال رد شدن از روی آب بودند که ناگهان رعد و برقی می زند و هوا بارانی می شود. عطار با خود می گوید صابون هایم روی پشت بام است و از بین می رود، خاک بر سرم شد. تا این فکر در ذهن اش می آید، در آب فرو می رود. یاران امام علیه السلام که از جریان با خبر می شوند، او را نجات میدهند. وقتی به خیمه ها می رسند میگویند باید بپرسیم حضرت اجازه می دهند یا نه؟

عطار می گوید شنیدم امام علیه السلام فرمودند: «ردوه فانه رجل صابونی» بفرسید تا برود، این مرد صابونی است.

_______________________________________________________
دارالسلام عراقی ، ص172



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : سه شنبه 10 دی 1392
پندهای دیگری از لقمان حكیم به فرزندش
پندهای دیگری از لقمان حكیم به فرزندش:

1- فرزندم هیچ کس و هیچ چیز را با خداوند شریک مکن!
۲- با پدر و مادرت بهترین رفتار را داشته باش!
۳- بدان که هیچ چیز از خداوند پنهان نمی ماند!
۴- نماز را آن گونه که شایسته است به پادار!
۵- اندرز و نصیحت دیگران را فراموش مکن!
۶- از بدان انتظار مردانگی و نیکی نداشته باش!
۶- در مقابل پیش آمدها شکیبا باش !
۷- از مردم روی مگردان و با آنها بی اعتنا مباش!
۸- با غرور و تکبر با دیگران رفتار مکن!
۹- در راه رفتن میانه رو باش!
۱۰- بر سر دیگران فریاد مکش و آرام سخن بگو!
۱۱- از طریق اسماء و صفات خداوند او را بخوبی بشناس!
۱۲- به آنچه دیگران را اندرز می دهی خود پیشتر عمل کن!
۱۳- سخن به اندازه بگو!
۱۴- حق دیگران را به خوبی ادا کن!
۱۵- راز و اسرارت را نزد خود نگاه دار!
۱۶- به هنگام سختی دوست را آزمایش کن!
۱۷- با سود و زیان دوست را امتحان کن!
۱۸- با بدان و جاهلان همنشینی مکن!
۱۹- با اندیشمندان و عالمان همراه باش!
۲۰- در کسب و کار نیک جدّی باش!
۲۱- به کوتاه فکران و ضعیفان اعتماد مکن!
۲۲- با عاقلان ایمان دار مدام مشورت کن!
۲۳- سخن سنجیدۀ همراه با دلیل را بیان کن!
۲۴- روزهای جوانی را غنیمت بدان!
۲۵- هم مرد دنیا و هم مرد آخرت باش!
۲۶- یاران و آشنایان را احترام کن!
۲۷- با دوست و دشمن خوش اخلاق باش!
۲۸- وجود پدر و مادر را غنیمت بشمار!
۲۹- معلم و استاد را همچون پدر و مادر دوست بدار!
۳۰- کمتر از درآمدی که داری خرج کن!
۳۱- در همۀ امور میانه رو باش!
۳۲- گذشت و جوانمردی را پیشه کن!
۳۳- هر چه که می توانی با مهمان مهربان باش!
۳۴- در مجالس و معابر چشم و زبان را از گناه باز دار!
۳۵- بهداشت و نظافت را هیچگاه فراموش مکن!
۳۶- هیچگاه دوستان و هم کیشان خود را ترک مکن!
۳۷- فرزندانت را دانش و دین داری بیاموز!
۳۸- سوارکاری و تیراندازی و ... را فراگیر!
۳۹- در هر کاری از دست و پای راست آغاز کن!
۴۰- با هر کس به اندازۀ درک او سخن بگو!
۴۱- به هنگام سخن متین و آرام باش!
۴۲- به کم گفتن و کم خوردن و کم خوابیدن خود را عادت بده!
۴۳- آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند!
۴۴- هر کاری را با آگاهی و استادی انجام بده!
۴۵- نا آموخته استادی مکن!
۴۶- با ضعیفان و کودکان سرّ خود را در میان نگذار!
۴۷- چشم به راه کمک و یاری دیگران مباش!
۴۸- از بدان انتظار مردانگی و نیکی نداشته باش!
۴۹- هیچ کاری را پیش از اندیشه و تدبر انجام مده!
۵۰- کار ناکره را کرده خود مدان!
۵۱- کار امروز را به فردا مینداز!
۵۲- با بزرگتر از خود مزاح مکن!
۵۳- با بزرگان سخن طولانی مگو!
۵۴- کاری مکن که جاهلان با تو جرأت گستاخی پیدا کنند!
۵۵- محتاجان را از مال خود محروم مگردان!
۵۶- دعوا و دشمنی گذشته را دوباره زنده مکن!
۵۷- کار خوب دیگران را کار خود نشان مده!
۵۸- مال و ثروت خود را به دوست و دشمن نشان مده!
۵۹- با خویشاوندان قطع خویشاوندی مکن!
۶۰- هیچ گاه پاکان و پرهیزکاران را غیبت مکن!
۶۱- خود خواه و متکبر مباش!
۶۲- در حضور ایستادگان منشین!
۶۳- در حضور دیگران دندان پاک مکن!
۶۴- با صدای بلند آب دهان و بینی را پاک مکن!
۶۵- به هنگام خمیازه دست بر دهان خویش بگذار!
۶۶- حالت خستگی را در حضور دیگران ظاهر مکن!
۶۷- در مجالس انگشت در بینی مینداز!
۶۸- کلام جدی را با مزاح آمیخته مکن!
۶۹- هیچ کس را پیش دیگران خجل و رسوا مکن!
۷۰- با چشم و ابرو با دیگران سخن مگو!
۷۱- سخن گفته شده را تکرار مکن!
۷۲- از شوخی و مزاح خود کمتر کن!
۷۳- از خود و خویشاوندان نزد دیگران تعریف مکن!
۷۴- از پوشیدن لباس و آرایش زنان پرهیز کن!
۷۵- از خواسته های نابجای زن و فرزندان پیروی مکن!
۷۶- حرمت هر کس را در حد خود نگاه دار!
۷۷- در بد کاری با اقوام و دوستان همکاری مکن!
۷۸- از مردگان به نیکی یاد کن!
۷۹- از حضومت و جنگ افروزی جدّا پرهیز کن!
۸۰- با چشم احترام به کار دیگران نگاه کن!
۸۱- نان خود را بر سفره ی دیگران مخور!
۸۲- در هیچ کاری شتاب مکن!
۸۳- برای جمع آوری بیش از حد مال و ثروت حرص مخور!
۸۴- به هنگاه خشم شکیبا باش و سخن سنجیده بگو!
۸۵- از پیش دیگران غذا و میوه بر مدار!
۸۶- در راه رفتن از بزرگان پیشی مگیر!
۸۷- سخن و کلام دیگران را قطع مکن!
۸۸- به هنگام راه رفتن جز به ضرورت چپ و راست خود را نگاه مکن!
۸۹- در حضور مهمان بر کسی خشم مگیر!
۹۰- مهمان را به هیچ کاری دستور مده!
۹۱- با دیوانه و مست سخن مگو!
۹۲- برای کسب سود و دوری از زیان آبروی خود را مریز!
۹۳- در کار دیگران کنجکاوی و جاسوسی مکن!
۹۴- در اصلاح میان مردم هیچ گاه کوتاهی مکن!
۹۵- ادب و تواضع را هیچ گاه فراموش مکن!
۹۶- با خداوند صادق و با مردم با انصاف باش!
۹۷- بر آرزو ها و خواسته های خود غالب باش!
۹۸- خدمتکاری بزرگان و همکاری با مستمندان را فراموش مکن!
۹۹- با بزرگان با ادب و با کودکان مهربان باش!
۱۰۰- با دشمنان مدارا کن و در مقابل جاهلان خاموش باش!
۱۰۱- در مال و مقام دیگران طمع مکن!
۱۰۲- از رفت و آمد و مال و مرام و مسلک خویش کمتر بگو!
۱۰۳- بجز خداوند هیچ کس و هیچ چیز را فرمانروا و فریادرس خویش مشمار!
۱۰۴- عمر و روزی با حساب و کتاب است، پس مترس و طمع مکن!
۱۰۵- عمر را برای عمل و عبادت و پاکی و پرهیزکاری غنیمت بدان!
۱۰۶- اگر بهشت را می طلبی از فساد و ستم و گردن کشی پرهیز کن!
۱۰۷- سرچشمه ی زشتی ها را دنیا پرستی و مستی و نادانی بدان!
۱۰۸- به جز در حق و راستی بندگان خدا را بندگی و فرمانبری مکن!
۱۰۹- خود را با ستم سلاطین شریک مگردان!
۱۱۰- جهان دیگر را به دست فراموشی مسپار!


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : سه شنبه 3 دی 1392
استخاره بد

استخاره بد آمد

مردی تصمیم داشت به سفر تجارت برود خدمت امام صادق(علیه السّلام) که رسید درخواست استخاره ای کرد، استخاره بد آمد، آن مرد نادیده گرفت و به سفر رفت اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد امام از آن استخاره در تعجب بود پس از مسافرت خدمت امام رسید و عرض کرد:
یابن رسول الله ! یادتان هست چندی قبل از خدمت شمارسیدم برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود به سفر رفتم و سود فراوانی کردم به من خوش گذشت.
امام صادق(علیه السّلام) تبسمی کرد و به او فرمود: (در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی نماز مغرب و عشایت را خواندی شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدارشدی که آفتاب طلوع



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : سه شنبه 3 دی 1392
عابد و حضرت عیسی علیه السلام
روزى حضرت عیسى (ع) از صحرایى مى‏گذشت. در راه به عبادت‏گاهى رسید که عابدى در آن‏جا زندگى مى‏کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى که به کارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آن‏جا گذشت.
وقتى چشمش به حضرت عیسى (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان‏جا ایستاد و گفت:
خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ‏ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنشم کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.

مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه‏کار محشور مکن.

در این هنگام خداى برترین به پیامبرش وحى فرمود که به این عابد بگو:

ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمیکنیم،
چرا که او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینى، اهل دوزخ.


:: موضوعات مرتبط: داستانک , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : سه شنبه 3 دی 1392
معلم خوب

معلم خوب معلمی است که وقتی نمره بیست می دهد یک نصیحت هم کنارش بنویسد، چون شاگرد وقتی نمره بیست دید از معلمش شاد می شود، معلم باید از این شادی استفاده کند.
حجت الاسلام قرائتی



:: موضوعات مرتبط: مطالب زیبا , ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 27 آذر 1392
داستانک: سنگریزه


روزی یکی از پیامبران (البته این داستان را به ذوالقرنین نسبت داده اند)با یارانش در دل شب از بیانی عبور میکردند که زیر پایشان سنگ هایی بود

ذوالقرنین میگوید:
اگر کسی از این سنگها بردارد پشیمان میشود و اگر کسی بر ندارد پشیمان میشود

شما اگر بودید چکار میکردید؟

بعضی ها بر داشتند و بعضی ها نه بیشتری ها میانه برداشتند چون میگفتند در هر صورت پشیمان میشویم
سنگها را در جیب خود ریختند و رفتند

به روشنایی که رسیدند ذو القرنین گفت حالا دست در جیبهایتان بکنید و سنگها را نگاه کنید

وقتی نگاه کردند آه همه بلند شد
سنگها همه جواهراتی قیمتی بودن
اونایی که برداشته بودن افسوس خوردند که چرا بیشتر بر نداشتندو...
اونایی که برنداشته بودن که دیگه هیچ خودتون فکرشو بکنید دیگه....

بعد ذوالقرنین گفت:
مثال این سنگریزه مثال اعمال شما در دنیا و آخرت است
الان شما با کارهایی که میکنید نمیدانید چه در انتظارتون است
اگر کار خوب بکنید انگار دارید در جیبتان سنگریزه هایی میریزید در دل شب
و روز قیامت میبینید این سنگریزها همه جواهرات قیمتی شده اند

البته این داستان را میشود بسط داد
مثلا اگر هر زمانی مخصوصا دوران کودکی تا جوانی حرفهای زیبایی بشنوید شاید الان به کار شما نیاد مثلا تربیت بچه

اما روزی که پدر یا مادر شدید هر وقت به مشکلی برخوردید ذهن شما رو به آن سنگریزه قیمتی می آورد که روزی در ذهنتان ذخیره کرده بودید.

دوستان عزیز:
شما هم هر برداشتی از این داستان داشتید برایم  بنویسید



:: موضوعات مرتبط: داستانک , ,
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 27 آذر 1392